۱۰ سالی که لبریز از فاجعه برای بشریت بود
در مطلب زیر قصد داریم شما را با ۱۰ سالی در تاریخ بشریت آشنا کنیم که بدترین سالها برای زندگی انسانها بوده اند.
به گزارش زنهار؛ همه توافق داریم که سال ۲۰۲۰ سال بسیار بدی برای بسیاری از مردم جهان بود و سال ۲۰۲۱ نیز سال چندان بهتری نبود. اما در شرایطی که سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ بدترین سالهای مردمانی بودند که در این دوره زندگی میکردند، اما نمیتوان این دو سال را با بدترین سالهای تاریخ بشریت مقایسه کرد. تاریخ بشر پر است از سالهای بسیار هولناک که در آن انسانها با فجایع طبیعی، جنگ و دیگر معضلات ویرانگر مواجه شده اند که رنج و آشوب بسیاری در پی داشته اند، به طوری که سخت است تصور کرد چطور بشریت توانسته از تمام این فجایع جان سالم به در ببرد.
سال ۵۳۶ میلادی: تغییرات شدید آب و هوایی و قحطی گسترده
قرن ششم میلادی به چندین دلیل سال خوبی برای بشریت نبود و همه چیز دست به دست هم داد تا سالی باشد که هیچ مسافر زمانی دوست نداشته باشد به آن سری بزند. نه تنها سال ۵۳۶ میلادی یکی از بدترین سالهای تاریخ بشریت بود بلکه آغازگر یک دهه تاریک بود که مشابه آن تاکنون دیده نشده است. این تاریکی واقعی بود که در اثر فوران کوهی آتشفشانی در ایسلند آغاز شد. ابرهایی که در نتیجه خاکسترهای آتشفشانی ایجاد شده بود باعث تشکل مه بزرگی شد که آسمان بخشهای زیادی از اروپا را پوشاند. همچنین به دلیل بزرگی این فوران آتشفشانی، آب و هوای جهان نیز به شدت تغییر کرده و کشاورزی تقریباً غیرممکن شد.
نتیجه نیز قحطی گسترده، بیماریهای همه گیر و مرگ بود. پروکوپیوس، تاریخ نگار عهد بیزانس نوشته است: «نور خورشید بدون گرما بود، مانند ماه در تمام طول سال». یکی دیگر از اثرات فوران آتشفشانی سال ۵۳۶ میلادی کاهش دما در تابستان به چیزی بین ۱.۶ تا ۲.۷ درجه سانتیگراد بود که باعث شد در فصل تابستان در چین برف ببارد. سال ۵۳۶ میلادی سردترین سال به ثبت رسیده در ۲۳۰۰ سال اخیر است و آغازگر دههای تاریک بود که برای مدت زیادی در اواسط قرن ششم پایدار بود.
سال ۱۹۴۵ میلادی: بمبهای اتمی جنگ جهانی دوم
جای انکار ندارد که جنگ جهانی دوم یکی از تاریکترین و مرگبارترین درگیریهای نظامی تاریخ جهان بود. تعداد افراد کشته شدن در این جنگ بیش از هر جنگ دیگری در طول تاریخ است. هر سالی که جنگیهای بزرگی در آن رخ داده میتوانست در این فهرست جای داشته باشد، اما سال ۱۹۴۵ جایزه بدترین و ترسناکترین سال را به خود اختصاص میدهد. جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ به پایان خونین خود رسید و پیروزی متفقین با بهایی گزاف حاصل شد. ایالات متحده دو بمب اتمی روی شهرهای ژاپن رها کرد که مرگ بیش از ۴۰۰،۰۰۰ نفر را در پی داشت. بدتر از آن اینکه در جریان بمباران توکیو بیش از ۲۰۰۰ تن بمبهای آتش زا روی این شهر رها شدند که به مرگ بین ۸۰،۰۰۰ تا ۱۳۰،۰۰۰ غیرنظامی در این شهر انجامید.
سال ۱۸۱۶ میلادی: سال بدون تابستان
عصر یخبندان به عصری گفته میشود که دوره انجماد و یخ زدگی طولانی باشد. بسیاری از مردم فکر میکنند که عصر یخبندان به زمانی اطلاق میشود که بخش اعظم جهان با لایههای یخ قطبی پوشیده شده باشد که چنین نیست. اما روش دیگر درک عصر یخبندان سالی است که در آن یخها ذوب نشدند و این همان اتفاقی بود که در سال ۱۸۱۶ رخ داد. بسیاری از تاریخ نگاران از این سال به عنوان سال بدون تابستان یاد میکنند که با کاهش شدید دمای هوا در سراسر جهان همراه بود. شاید کاهش ۰.۴ تا ۰.۷ درجه هوا عدد بزرگی به نظر نرسد، اما تغییرات در دمای هوا در سراسر جهان لازم نیست خیلی بزرگ باشد تا به مشکلات جدی منجر شود. این کاهش دما در اثر فوران کوه آتشفشانی تامبورا در سال قبلتر به وجود آمده بود.
این انفجار آتشفشانی در مناطق کنونی اندونزی رخ داد که بزرگترین انفجار آتشفشانی در تاریخ ۱۳۰۰ ساله به شمار میرفت و سراسر زمین را با خاکستر پوشاند. زمستان آتشفشانی بعد از این فوران به بزرگترین بحران زیستی در جهان غرب منجر شد که غرب اروپا و شرق آمریکای شمالی را در بر گرفت. مردم شاهد یخ زدگی و بارش برف شدید در ماه ژوئن بودند و رودخانهها تا ماه آگوست همچنان یخ زده باقی ماندند. به دلیل عدم وجود تابستان واقعی، محصولات کشاورزی از بین رفت و قحطی و مرگهای بسیاری در نیمکره شمالی رخ داد.
سال ۱۹۱۸ میلادی: جنگ جهانی اول و شیوع آنفلوانزای اسپانیایی
وقتی جنگ جهانی اول به پایان رسید، چیزی که تاریکترین زمان در تاریخ بشر به نظر میرسید به پایان آمد. شوربختانه این پایان رنج بشریت نبود، زیرا پایان جنگ جهانی اول با بیماری و مرگی همراه بود که به سرعت جهان را در نوردید. آنفلوانزای اسپانیایی اولین بار در نیروهای نظامی که از جنگ به کانزاس برگشته بودند دیده شد. گمان میرود که این ویروس از طریق نیروهایی که از جنگ برمی گشتند به ایالات متحده منتقل شد و خیلی سریع شیوع پیدا کرد. بعد از دو سال پس از اولین مورد ابتلا، نزدیک به ۵۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان به آن مبتلا شدند که تقریباً یک سوم جمعیت جهان در آن زمان را تشکیل میداد. نرخ مرگ و میر آنفلوانزای اسپانیایی بسیار متفاوت از آنفلوانزای معمولی بود که هر سال شایع میشد.
به جای کشتن کودکان، بیماران و افراد کهنسال، ویروس آنفلوانزای اسپانیایی به شکل بی سابقهای جوانان را هدف قرار داده و به کام مرگ میفرستاد که ناشی از روش خاص این ویروس در حمله به سیستم ایمنی بود. فردی که به این ویروس مبتلا میشد معمولاً در همان ۲۴ ساعت اول ابتلا جانش را از دست میداد که همین موضوع باعث شده بود درمان افراد مبتلا تقریباً غیرممکن باشد در حالی که آن زمان هیچ درمان یا واکسنی هم برای آنفلوانزا وجود نداشت. این ویروس بدترین و مرگبارترین شیوع آنفلوانزا در جهان را تا به امروز به خود اختصاص داده است. اما همه چیز گردن ویروس نبود، زیرا سالها سوء تغذیه ناشی از جنگ، بهداشت ضعیف و فاکتورهای دیگری که جنگ جهانی اول در آنها نقش داشت با هم ترکیب شده و ویروس آنفلوانزای اسپانیایی را بانی مرگ بین ۲۵ تا ۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان کرد.
سال ۱۹۲۹ میلادی: سقوط بازار سهام
قرن بیستم برای بسیاری از مردم سراسر جهان قرن شومی بود. مشکلات بسیاری مرتبط با جنگ و بیماری و البته مشکلات اقتصادی در این قرن رخ داد. در ۲۹ اکتبر ۱۹۲۹ میلادی، جهانیان از سقوط شدید بازار سهام ایالات متحده شوکه شدند. در سراسر این کشور مردم تقریباً هیچ ثروت یا غذایی برای خوردن نداشتند در شرایطی که تمام کارخانهها و موسسات تعطیل شدند. سقوط بازار سهام ایالات متحده تنها یک ماه پس از سقوط بازار سهام لندن رخ داد که دو مورد از بزرگترین اقتصادهای جهان را در خود بلعید. اما روز بعد از سه شنبه سیاه تنها آغاز یک سال کابوس وار بود، زیرا ادامه سال ۱۹۲۹ نیز شرایط بهتر نشد.
در واقع سال ۱۹۲۹ اولین سالی بود که مردم ایالات متحده و بسیاری از دیگر نقاط جهان شاهد فروپاشی اقتصادی کشورهایشان بودند. بانکها ورشکسته شده و سپردههای مردم نابود شد، سپردههایی که توسط بانکها در بازار سهام سرمایه گذاری شده بود. دیگر پولی وجود نداشت و مردم برای یک دهه آینده با شرایط اقتصادی دشواری زندگی میکردند. این شرایط تا زمان جنگ جهانی دوم دوام داشت و بازگشت اقتصاد ایالات متحده به شکلی واقعی تا سال ۱۹۵۴ رخ نداد.
سال ۵۴۱ میلادی: شیوع طاعون ژوستینین
در حالی که بسیاری از مردم میدانند که در قرن چهاردهم میلادی مرگ سیاه (طاعون) اروپا را در نوردید، این اولین و تنها باری نبود که طاعون خیارکی بشریت را تهدید میکرد. اولین مورد از این شیوع گسترده در سال ۵۴۱ میلادی و در دوران حکمرانی امپراطور ژوستینین رخ داد و به همین دلیل از این دوره با نام دوره شیوع طاعون ژوستینین یاد میکنند. این شیوع مرگبار امپراطوریهای ساسانی و بیزانس را به شدت تحت تاثیر قرار داد. امپراطور بیزانس خود به این بیماری مبتلا شده، اما زنده ماند و این هم یکی دیگر از دلایلی است که نام ژوستینین در کنار فراگیری این طاعون دیده میشود. طاعون سال ۵۴۱ میلادی ابتدا در قسطنطنیه (استانبول امروزی) رخ داد و در سراسر دریای مدیترانه و شهرهای ساحلی آن شایع شد.
سپس راه این بیماری به اروپا و آسیا نیز باز شد و اولین دور آن تا سال ۵۴۹ میلادی ادامه داشت، اما این پایان کار نبود. شیوع طاعون در واقع صدها سال ادامه یافت و بیماری بود که مردم باید به زندگی با آن عادت میکردند و از موجی به موج دیگر میرفتند، شرایطی که شبیه شیوع امروزی کرونا بوده و مردم در تمام طول زندگی شان با آن دست و پنجه نرم میکردند. این طاعون تا اواسط قرن هشتم میلادی به پایان نرسید. قسطنطنیه بین ۵۵ تا ۶۰ درصد از جمعیت خود را به دلیل ابتلا به طاعون از دست داد. هر روز بین پنج تا ده هزار نفر در اثر ابتلا به طاعون میمردند و در نهایت میلیونها نفر جانشان را از دست دادند.
سال ۱۷۸۳ میلادی: فوران آتشفشان لاکی
فورانهای آتشفشانی معمولاً تغییرات ویرانگر بزرگی در زندگی بشریت ایجاد کردهاند، اما برخی از آنها مناطق وسیعتری را تحت تاثیر قرار داده اند. لاکی (Laki) یک شکاف آتشفشانی در ایسلند است و اگر چه امروز خطری ندارد، اما در سال ۱۷۸۳ میلادی به شکل هولناکی فوران کرد. این شکاف به مدت هشت ماه تمام فوران داشت و در فوریه ۱۷۸۴ میلادی پس از بیرون دادن ۴۲ میلیون تن اسید هیدروفلوریک، دی اکسید سولفور و گدازه آتشفشانی، فروکش کرد. فوران این آتشفشان انفجاری بود، اما این انفجار تمام هشت ماه ادامه نداشت. بعد از چندین روز، جریان گدازهها ادامه یافت، اما بدون قدرت ویرانگر و پرتابی قبلی. بیشتر شبیه فوران کوههای آتشفشانی هاوایی بود، اما مشکل اصلی گدازهها نبود.
به مدت هشت ماه، از این شکاف آتشفشانی ذرات مایع سولفوری بیرون میآمد و وارد جو میشد که به تغییرات آب و هوایی شدیدی در بقیه نقاط جهان منجر شد. ایسلند بزرگترین آسیب را از قحطی و گرسنگی بعد از این فوران دید و نزدیک به یک چهارم جمعیتش را از دست داد و نیمی از احشام نیز از بین رفتند. این فوران همچنین باعث تضعیف بارانهای موسمی در آفریقا و هند شده و قحطی و خشکسالی گسترده در مصر و دیگر نقاط جهان را در پی داشت. در اروپا نیز گرد و غباری آسمان را فرا گرفته بود که تا زمستان ۱۷۸۴ ادامه داشت و در نهایت هزاران نفر جانشان را از دست دادند.
سال ۱۵۲۰ میلادی: اروپاییها بیماری را با خود به آمریکا میآورند
وقتی اروپاییها در تعداد انبوه به سمت آمریکا رهسپار شدند، سرزمینهای جدید را کشف کردند، تجارت افزایش یافته و البته همراه خود عوامل بیماری زای مرگباری را به مردمان بومی آمریکا منتقل کردند. مردم بومی آمریکا در آن زمان تقریباً نسبت به بیماریهایی که در هزاره گذشته در اروپا، آسیا و آفریقا میلیونها نفر را به کام مرگ فرستاده بودند ایزوله بوده و سیستم ایمنی آنها توانی برای دفاع در برابر این پاتوژنهای مرگبار نداشت. در سال ۱۵۲۰ میلادی، اروپاییان بیماری آبله را به بومیان آمریکا منتقل کردند و اوضاع خیلی بد پیش رفت. البته شیوع این بیماری تنها برای بومیان بد شد وگرنه اروپاییها از آن منتفع شدند، زیرا دو قاره را برای استعمار بیشتر در اختیار آنها قرار داد.
اما برای مردم بومی شمال، مرکز و جنوب قاره آمریکا، این بیماریها بسیار ویرانگر بودند. بدون اینکه ابزار و دارویی برای مبارزه با آبله داشته باشند، بیش از ۹۵ درصد از مردم بومی پس از شیوع آبله در قاره آمریکا جانشان را از دست دادند. اگر چه ذکر تعداد دقیق بومیان آمریکایی که به خاطر شیوع آبله مردند کار دشواری است، اما برخی گمانه زنیها تا ۲۰ میلیون نفر را تخمین میزنند. پیش از این که کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ قاره آمریکا را کشف کند، جمعیت این منطقه بیش از ۶۰ میلیون نفر بود که پس از شیوع آبله به شدت کاهش یافت. این کاهش جمعیت بومی با شیوع سرخک، آنفلوانزا، دیفتری و طاعون نیز ادامه یافت و در نهایت جمعیت بومیان به عدد ۶ میلیون نفر رسید؛ و بدین ترتیب بود که خاک قاره آمریکا برای تسخیر شدن توسط کلونیهای اروپایی مهیا شد.
سال ۱۳۴۷ میلادی: مرگ سیاه اروپا را در مینوردد
جای تردید نیست که شیوع کووید-۱۹ هولناک است، اما در مقایسه با مرگ سیاه چندان ترسناک به نظر نمیرسد. طاعون خیارکی در سال ۱۳۴۷ میلادی آغاز شد و در اوراسیا و آفریقای شمالی شیوع پیدا کرد و بیش از هر شیوع بیماری دیگری در طول تاریخ، انسانها را به کام مرگ فرستاد. این بیماری اولین بار در سال ۱۳۴۷ در شبه جزیره کریمه شناسایی شد و مانند شعلههای آتش گسترش یافت. این بیماری در اثر یک باکتری به نام یرسینیا پستیس ایجاد شد و از طریق ککها گسترش مییافت. در قرن چهاردهم میلادی، ککها مشکلی بسیار بزرگتر نسبت به امروز بودند و به همین خاطر بیماری طاعون به سرعت گسترش یافت.
شوربختانه این بیماری از طریق فرد به فرد نیز سرایت میکرد و همین موضوع نگهداری و مراقبت از افراد بیمار را دشوار و حتی غیرممکن میساخت. تعداد تلفات ناشی از طاعون سیاه بین ۷۵ تا ۲۰۰ میلیون نفر تخمین زده میشود که طی هشت سال رخ داد. بدین ترتیب طاعون سیاه مرگبارترین شیوع بیماری است که تاکنون رخ داده است. شیوع این بیماری در نهایت در سال ۱۳۵۳ به پایان رسید و در نهایت نزدیک به ۶۰ درصد از جمعیت اروپا را به کام مرگ فرستاد.
۷۳،۰۰۰ قبل از میلاد مسیح: فاجعه توبا
فاجعه توبا (Toba) یک فوران بزرگ آتشفشانی بود که حدود ۷۵،۰۰۰ سال پیش در اندونزی امروزی رخ داد. اگر چه تاریخ دقیق وقوع این فاجعه مشخص نیست اما تحقیقات صورت گرفته روی دی انای و شواهد زمین شناختی نشان میدهند یک فوران آتشفشانی بزرگ باعث مرگ اکثر جمعیت انسانی آن زمان کره زمین شده است. اگر چه نمیتوان گفت دقیقاً چند نفر در اثر این زمستان آتشفشانی که حدود 10 سال به طول انجامید جانشان را از دست دادهاند، دانشمندان تخمینهایی در مورد انسانهایی که زنده ماندند زدهاند.
گمان میرود تنها بین ۳،۰۰۰ تا ۱۰،۰۰۰ نفر از جمعیت انسانی از این فاجعه جان سالم به در برده و این یعنی اینکه بشریت تقریباً تا مرز انقراض کامل پیش رفته است. فوران آتشفشانی توبا چنان بزرگ بود که زمستان ناشی از آن سالها تداوم یافت و دمای زمین را ۳ تا ۵ درجه کاهش داد. مردمی که در اروپا و آسیا ساکن بودند در اثر این فوران آتشفشانی عظیم کشته شدند هر چند شرایط برای ساکنان قاره آفریقا کمی بهتر بود. بدین ترتیب این دوره بدترین و هولناکترین زمان برای بشریت بوده است.
منبع: روزیاتو