رابطه نسرین و میوه‌فروش محله پسرانش را نابود کرد!
اگر نسرین سال‌های طولانی به‌دنبال اعتیاد شوهر تنها بود خودش باید برای حل موضوع از طریق مشاوره مشکلش را حل می‌کرد. بهروز هم که خودش همسر و فرزند دارد نیز دچار این بدعت اخلاقی زشت شده است که چرا با وجود همسر تصمیم به برقراری رابطه غیراخلاقی می‌گیرد.. بسیاری از جنایت‌های خونین که در دادگاه‌های کیفری شاهد آن هستیم در پی فاش شدن همین رابطه‌های شیطانی و نامتعارف است.
به گزارش زنهار؛ نسرین ۴۸ سال سن دارد وقتی ۱۸ ساله بود با مرد جوانی ازدواج کرد که حاصل آن دو پسر و یک دختر شد. فریدون که بعضی وقت‌ها تفننی پای منقل می‌نشست یواش یواش بساط اعتیادش بیشتر شد تا جایی که دیگه نسرین و دو پسر بزرگش تصمیم گرفتند پدر را برای ترک، تحویل کمپ ترک اعتیاد بدهند؛ دو پسر خانواده که از بچگی شروع به کار کرده و درس و مشق خودشان را رها کرده بودند تا مخارج خانه را تأمین کنند.
نسرین که مدتی بود بعد از انتقال شوهرش به کمپ حسابی تنها شده بود به‌دنبال پیشنهاد میوه‌فروش محله شروع به رابطه پنهانی با وی کرد.
چند ماهی از این ماجرا گذشته بود که دو پسر نسرین ازطریق گوشی مادر متوجه رابطه وی با بهروز میوه‌فروش محله می‌شوند.
آنها که از ماجرا حسابی شوکه شده بودند مادر خود را کتک می‌زنند و بعد بهروز را در کوچه پس کوچه‌های خلوت مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند.
رسول پسر بزرگ خانواده که تحت تأثیر این رفتار مادر به شدت خشمگین بود از اینکه برای تأمین نیاز‌های خانه همه تلاش‌اش را کرده تا مادرش هیچ وقت کمبودی نداشته باشد، ناراحت بود. او می‌گفت: من و برادرم از صبح زود تا شب دنبال رزق حلال بودیم و شنیدن این موضوع برایمان زجرآور است چه بسا مرتکب قتل هم می‌شدیم، چون واقعاً خون‌مان به جوش آمده و برایمان غیرقابل باور بود.
نسرین که حسابی از فاش شدن رابطه پنهانی‌اش خجالت می‌کشید، سکوت کرد..
اگر نسرین سال‌های طولانی به‌دنبال اعتیاد شوهر تنها بود خودش باید برای حل موضوع از طریق مشاوره مشکلش را حل می‌کرد. بهروز هم که خودش همسر و فرزند دارد نیز دچار این بدعت اخلاقی زشت شده است که چرا با وجود همسر تصمیم به برقراری رابطه غیراخلاقی می‌گیرد. بسیاری از جنایت‌های خونین که در دادگاه‌های کیفری شاهد آن هستیم در پی فاش شدن همین رابطه‌های شیطانی و نامتعارف است.
نگاه کارشناس
فهیمه محمدیان کارشناس ارشد روانشناسی: می‌خواهم بنویسم از رابطه‌هایی که حتی قلم من هم نمی‌تواند به راحتی درباره آن بنویسد؛ رابطه‌هایی که چیزی جز درد پنهان نیست.
زنان ومردانی که خواسته یا ناخواسته تن به رابطه‌های شرم‌آور می‌دهند پس از مدتی کوتاه دیگر نمی‌توانند زندگی را به معنای واقعی صرف کنند، نگاه‌شان و فکرشان به دیگران آلوده به تفکراتی می‌شود که ناگزیر پس از رابطه‌های نهانی در درون‌شان رخنه کرده است.
این رخداد‌های تلخ بخصوص در زنان و مردانی که متأهل بوده و دور از چشم همسران خود دست به خیانت زده‌اند، بیشتر دیده می‌شود. خشونت‌طلبی وسوءظن از مهم‌ترین مصادیق این رفتار‌ها محسوب می‌شود.
اینکه پای خیانت در خانه کسی وارد می‌شود حاصل رفتار‌های خود اوست، نمی‌توان زوج یا زوجه را متهم به این کرد که اگر به همسرت بها می‌دادی او هرگز به تو خیانت نمی‌کرد. حکم منصفانه‌ای نیست، قرار نیست و اگر همسر تو بلد نیست نیاز‌های تو را تأمین کند تو در خفا برای نیاز‌های تأمین نشده‌ات دست به کار شوی...
و قطعاً قرار نیست تا ابد نیاز‌های درونت بدون پاسخ بماند. راه‌حل درست را باید جست وجو کنی و از کسی که امین تو است و دراین زمینه علم کافی دارد کمک بگیری. اگر شوهرت به تو ابراز علاقه نمی‌کند، اگر همسرت نیاز‌های تو را در نظر نمی‌گیرد و هزاران اگر‌های دیگر. همه وهمه قابل پیگیری و حل است.
تعداد قابل توجهی از زوج‌های جوان به خاطر بلد نبودن‌ها نمی‌توانند با همسران خود درست ارتباط برقرار کنند، این بلد نشدن‌ها در هر سنی رخ می‌دهد و می‌توان آن را بلد شد.
در این پرونده زن جوان بعد از ۳۰سال ازدواج به‌دنبال نداشتن همسری که به او تکیه کند و مونس وهمدم‌اش باشد، خواهان رابطه‌ای شده که اولاً شرعاً حرام است و بعد هم این که خود را دچار دردسر کرده است اگر مشکل خود را با یک مشاور بیان می‌کرد، امروز دیگر در مظان اتهام و رابطه نامشروع نبود؛ داستانی که زیر پوست شهر‌ها وجود دارد و کسی نمی‌تواند آن را کتمان کند.
