از بی حوصلگی شوهرم تصمیم شومی گرفتم
نوعروس که رابطه مجازیاش با پسری فاش شده بود اصرار بر بیگناهی کرد و مدعی شد شوهرش را دوست دارد!
به گزارش زنهار به نقل از ایران: نوعروس که رابطه مجازیاش با پسری فاش شده بود اصرار بر بیگناهی کرد و مدعی شد شوهرش را دوست دارد!
شوهر بیحوصله
همسرم خسته و بیحوصله بود و هر وقت میخواستم حرفی بزنم یا میگفتم بیرون برویم و چند دقیقهای قدم بزنیم، طفره میرفت. او با لحنی تند میگفت: من هم اگر از صبح تا شب در خانه مفت میخوردم و میخوابیدم هوس گشت و تفریح به سرم میزد و...!
برخوردهای سرد و بیروح شوهرم برای من که چند ماه از آغاز زندگی مشترکمان میگذشت خیلی ناراحتکننده بود.
از طرفی خانوادهام در شهر دیگری بودند و با خانواده شوهرم نیز به خاطر اختلافهای او و پدر و برادرش رفت و آمدی نداشتم.
خانه بیروح
در این شرایط تصمیم گرفتم بعضی روزها خودم را بدون اطلاع شوهرم با قدم زدن در پارک یا رفتن به خیابان سرگرم کنم.
متأسفانه شوهرم از نظر روابط عاطفی و زناشویی خیلی سرد بود و هیچ توجهی به من که با هزار امید و آرزو پا به خانهاش گذاشته بودم، نشان نمیداد.
رابطه مجازی
دوست داشتم برای یک بار هم که شده از دستپخت، سلیقه و خانهداریام تعریف کند یا حداقل نظری دهد. من با این همه دلتنگی اشتباه بزرگی کردم و در فضای مجازی با پسر جوانی آشنا شدم که خیلی چربزبان و به ظاهر عاطفی بود. این پسر جوان با آنکه در شهری دور زندگی میکند، مونس تنهاییام شده بود و هر موقع دلم میگرفت با او درددل میکردم. کار به جایی رسید که روزی چند ساعت در فضای مجازی وقت میگذراندم. شوهرم به حرکات و رفتارم شک کرده بود و زیرچشمی مرا زیر نظر داشت.
شب افشاگری
یک شب که ساعت از ۲ بامداد گذشته بود، بیآنکه متوجه همسرم باشم سرگرم فضای مجازی بودم که ناگهان او چنگ انداخت و گوشی تلفنم را گرفت. داشتم از ترس سکته میکردم. میگفت بیشتر از نیم ساعت است من را زیرنظر دارد و با چشم خودش دیده چه کار میکنم.
زن جوان چند ثانیهای مکث کرد و در حالی که اشک میریخت، افزود: آن شب دعوایمان شد و همسرم از خانه بیرونم کرد. جایی نداشتم بروم. با خواهرشوهرم تماس گرفتم؛ او و شوهرش منطقی و مهربان هستند. خیلی زود دنبالم آمدند و من یک روز در خانهشان میهمان شدم.
صحبتهایشان کمی آرامم کرد و امروز هم مرا به مرکز مشاوره آوردهاند. امیدوارم مشکل حل بشود. من شوهرم را دوست دارم و امیدوارم مرا ببخشد.
نظر کارشناس
در بحث خیانت و بیمسئولیتی، بیشتر خیانت و بیمسئولیتی مردان به زنان متصور است اما در مواردی از خیانت و بیتعهدی زن به شوهر نیز مطلع میشویم.
در اکثر این موارد میخوانیم و میشنویم زن یا مرد به علت احساس کمبود عاطفه و فاصلههای آزاردهنده عاطفی یا ارتباط و رفت و آمد با دوستانی که لایق دوستی نیستند اسیر اشتباه شده و با غریبهای آشنا میشوند.
متأسفانه این گونه روابط در فضای مجازی حد و مرزی ندارد.
زن و شوهرها این گونه دچار آسیب میشوند تا جایی که خیلی از زندگیها به همین راحتی خراب شده و به طلاق انجامیده است.
این افراد علت اشتباهات خود را با جمله کلیشهای کمبود محبت و درک نشدن علایق و خواستههایشان پاسخ میدهند.
اگر چه بررسی این مسائل و مشکلات نیازمند واکاوی دقیق و مطالعه کارشناسی ابعاد مختلف است، اما به زبانی ساده آیا کمبود محبت باید عاملی برای خیانت باشد؟ پس اعتقاد و ایمان و خط قرمزهایی که باید برای خودمان بگذاریم، چه میشود؟ جایگاه شناخت و ضرورت توجه به مهارتهای اساسی زندگی کجاست، چقدر به آن اعتقاد داریم و آیا از خدمات مشاورهای قبل و پس از ازدواج استفاده میکنیم؟ آیا جواب کمبود محبت را باید با خیانت داد؟ آیا جواب خیانت همسر را باید با خیانت داد و آیا...