تعرضهای سریالی پسر افشا شد
پسری که مجید نام داشت پس از دستگیری انگیزه خود از جنایاتش را نه انحراف جنسی بلکه نفرت و کینه از زنان ذکر کردمادرم که پس از مرگ پدر، قصد شوهر کردن را داشت چون من را مانعی بر سر راه ازدواج مجددش دید مرا بی رحمانه از خود رانده و به شیرخوارگاه سپرد. من تا ۷ سالگی در مرکز نگهداری اطفال ماندم و در این مدت تجربه های خیلی تلخی را از سر گذراندم.مربی های مرکز که همگی زن بودند به عناوین مختلف مرا آزار داده و تحقیر می کردند. در آن سالها تنها چیزی که نمی دیدم دلسوزی و حمایت بود.
به گزارش زنهار، سرانجام به مدرسه رفتم اما به دلیل مشکلاتی که در کودکی داشتم و بدبینی خاصی که به محیط اطراف پیدا کرده بودم قادر به برقراری ارتباط درست با هم مدرسه ای هایم نبودم.سریع پرخاش میکردم و بارها به خاطر همین رفتارم از طرف هم مدرسه ایهایم فحش و سرکوفت شنیده و کتک خوردم. آنها بی پدر و مادری مرا به رخم می کشیدند و حرفهایی به من می زدند که باعث می شد در خلوت خود ساعتها گریه کنم و از خدا بخواهم زودتر مرا بکشد. همان موقع بود که بذر نفرت از جنس زن در دلم رشد کرد. من عامل تمام بدبختیهای خود را اقدام مادرم و برخوردهای زننده زنانی می دانستم که مربی نگهداری من بودند.
متهم افزود: مدام به انتقام گیری از زنان فکر می کردم و به دنبال راهی بودم تا آنها را قربانی نفرت خود کنم. می خواستم به هر وسیلهای شده زنان را تحقیر کنم تا اینکه یک روز که روزنامهای دستم رسیده بود در آن خبری خواندم مبنی بر اینکه مردی با عنوان قلابی مامور شرکت گاز وارد خانه زنی تنها شده و به او تعرض کرده بود. با خواندن این خبر جرقه این کار در ذهن من هم خورد. تصمیم گرفتم همین بلا را سر عده ای زن بیاورم.
خانهای را زیر نظر گرفتم که میدانستم در آن زوجی تازه ازدواج کرده با هم زندگی می کنند. ساعتی از صبح گذشته بود که شوهر برای رفتن سر کار از منزل خارج شد. کوچه خلوت بود و کسی هم آن دور و اطراف نبود. کیف و سر رسیدی که همراهم بود را زیر بغلم گرفته و به سمت خانه زن رفتم. زنگ خانه اش را به صدا درآورده و خود را مامور شرکت گاز معرفی کردم که برای خواندن کنتور آمده است