هومن شبانه به سراغ زن جوان دوستش رفت
مرد جوان که در کودکی از سوی دوستش مورد آزار قرار گرفته بود بعد از چند سال شبانه به خانه دوستش رفت و همسر وی را کشت .
به گزارش زنهار، رسیدگی به این پرونده از دو سال قبل به دنبال کشته شدن زن جوانی به نام پریناز در خانه اش در جنوب تهران آغاز شد.
همسایه ها که با شنیدن فریاد کمک خواهی زن جوان به خانه وی رفته بودند با مرد جوانی روبه رو شدند که صورتش را بسته بود و چاقو در دست میخواست از آنجا بگریزد.
مرد جوان از سوی همسایه ها بازداشت شد و جسد خونین زن جوان به بیمارستان منتقل شد .اما تلاش پزشکان برای نجات وی بی نتیجه ماند و پریناز به خاطر بریدگی شاهرگ گردن جان سپرد.
پریناز زن تهرانی در خانه کشته شد
مرد جوان به نام هومن که از دوستان همسر پریناز بود به جنایت کینه جویانه اعتراف کرد اما مدعی شد قصد قتل نداشته است.
وی گفت نیمه شب به خانه دوستش رفته بود تا روسری همسر دوستش را به عنوان نشانه از آنجا بردارد اما ناخواسته مرتکب قتل شد.
در حالیکه هومن به بازسازی صحنه جرم پرداخته بود گفت قصد قتل نداشتم و برای وی کیفرخواست صادر و پرونده اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد .
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم برگزار شد اولیای دم برای هومن حکم قصاص خواستند.
متهم در تشریح جزئیات ماجرا گفت :من و همسر پریناز به نام پویا از بچگی با یکدیگر دوست بودیم .اما او در همان بچگی یک بار به من تعرض کرد ومن از ترسم سکوت کردم و حرفی به خانوادهام نزدم .در این سالها همیشه کابوس می دیدم و در شوک ماجرا بودم .من نمی دانستم چرا دوستم دست به چنین کاری زده است. چند سال از این ماجرا گذشت و من و پویا همچنان رابطه دوستی مان را با هم ادامه دادیم.
وی ادامه داد: چند سال قبل در حالی که هر دو ما ازدواج کرده بودیم بار دیگر با هم اختلاف پیدا کردیم .پویا به همه بچه محل ها گفته بود در کودکی مرا آزار داده و آبروی مرا در محل برده بود. به همین خاطر تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.
این متهم گفت: در محله ما وقتی می خواهند یک نفر را بی آبرو کند روسری همسرش را برمی دارند .من تصمیم گرفتم به خانه پویا بروم و روسری همسرش را بردارم تا اگر او بار دیگر پشت سرم حرف زد و آبرویم را برد ، روسری همسرش را به عنوان نشانه به بچههای محل نشان بدهم و آبروی او را ببرم .
هومن در تشریح جزئیات ماجرا گفت: آن شب در حالی که صورتم را پوشانده بودم وارد خانه پویا شدند اما یکباره همسرش مرا دید و شروع به جیغ و فریاد کرد. من که ترسیده بودم با چاقویی که همراه داشتم یک ضربه به گردنش زدم اما واقعا قصد کشتن او را نداشتم .من قبول دارم از پویا کینه به دل داشتم و میخواستم از او انتقام بگیرم اما هرگز راضی به مرگ همسرش نبودم .من فقط می خواستم روسری همسر او را بردارم تا اگر بار دیگر مرا بی آبرو کردی آبرویش را در محل ببرم. باور کنید قتل همسر او اتفاقی رخ داد و من از ترسم چاقو کشیدم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.