تجاوز به زنان و تهیه فیلم سیاه برای اخاذی
درحالی که فریبرز منکر آزار و اذیت زن جوان بود، کارآگاهان در ادامه تحقیقات با فیلمهای سیاهی در گوشی تلفن همراه او روبهرو شدند که نشان میداد وی زنان و دختران زیادی را مورد سوءاستفاده قرار داده است.
به گزارش زنهار به نقل از عرشه، درحالی که بهروز منکر آزار و اذیت زن جوان بود، کارآگاهان در ادامه تحقیقات با فیلمهای سیاهی در گوشی تلفن همراه او روبهرو شدند که نشان میداد وی زنان و دختران زیادی را مورد سوءاستفاده قرار داده است.
چندی پیش مرد میانسالی به پایگاه پلیس رفت و گفت: ساعتی قبل گوشی تلفن همراه پسرم در یک پارک از سوی یک موتور سوار سرقت شد این مرد قوی هیکل با تهدید چاقو گوشی تلفن همراه پسرم را به سرقت برد.
با شکایت مرد میانسال، تحقیقات برای دستگیری سارق چاقو بهدست آغاز شد. دو سال از این ماجرا گذشت و در حالی که بررسیها برای شناسایی و دستگیری سارق موتورسوار ادامه داشت مأموران دریافتند گوشی مسروقه دست زن جوانی بهنام پروانه است. پروانه احضار شد.
اما زن جوان در تحقیقات راز جنایت سیاهی را فاش کرد که سرنخ دستگیری سارق گوشی تلفن همراه شد. پروانه گفت: من یک زن مطلقه هستم و با پسر کوچکم در خانه پدرم زندگی میکنم. از آنجا که پدرم بیمار است و نیاز به مراقبت دارد و من هم به خاطر اینکه شاغل هستم نمیتوانستم از او بخوبی مراقبت کنم بنابراین تصمیم گرفتم یک مرد را برای مراقبت از او استخدام کنم. در همسایگی ما پیرزنی زندگی میکرد که وقتی موضوع را فهمید گفت پسرم بهروز میتواند از پدرت مراقبت کند من هم به اعتماد او پسرش را استخدام کردم.
وی ادامه داد: از آنجایی که بهروز تمام کارهای پدرم را انجام میداد یکی از کارتهای عابر بانکم را که مبلغ زیادی هم پول داخل آن نبود به بهروز دادم تا اگر نیاز به پول داشت از آن استفاده کند. اما بعد از مدتی متوجه شدم که ۱۰۰ میلیون تومان پول به حسابم واریز شده است. وقتی از او پرسیدم این پول از کجا آمده است جواب درستی به من نداد اما بعدها متوجه شدم که بهروز سارق گوشی تلفن همراه است و این هم پول فروش اموال مسروقه بوده است.زن جوان ادامه داد: من سالها قبل به خاطر اختلافات از همسرم جدا شدم و با بچهام نزد پدرم زندگی میکردم. بهروز که تنهایی مرا دیده بود به من پیشنهاد ازدواج داد اما وقتی با پاسخ منفی من روبهرو شد شروع به تهدید کرد. او میگفت روی من اسید میریزد و به پدرم آسیب میرساند اگر با ازدواج او موافقت نکنم. یک روز هم که در خانه تنها بودم با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و حتی خودروی ۲۰۶ مرا هم سرقت کرد. بهروز مدام مرا تهدید میکرد که اگر از بلاهایی که سرم آورده به کسی حرفی بزنم پدر و بچهام را اذیت می کند و حتی روی من اسید میریزد. ترس از این موارد بود که باعث شد در این مدت شکایتی نکنم.