پاپوش پدرزن برای دامادی که زنش را طلاق نمیدهد
مرد متهم به سرقت میگوید دزد نیست و برای اینکه وادارش کنند زنش را طلاق بدهد چنین تهمتی به او زدهاند.
به گزارش زنهار، سروش و نازی وقتی با هم آشنا شدند دانشجو بودند و خیلی زود ازدواج کردند. بارداری زودهنگام نازی زندگی این زوج را دگرگون کرد و حالا سروش به اتهام سرقت بازداشت شده است. این مرد جوان از زندگی خانوادگی و اتهامی که به او وارد شده میگوید.
*متهم به سرقت از یک طلافروشی هستی. این اتهام را قبول داری؟
من سرقت نکردم. صاحب طلافروشی عموی همسرم است، او تحت فشار برادرش از من شکایت کرده و چنین اتهامی زده تا مجبور شوم همسرم را طلاق بدهم.
*چرا پدرزنت چنین دشمنیای با تو کرده است؟
من و نازی با مخالفت پدر نازی با هم ازدواج کردیم. در آن زمان دانشجو بودیم. نازی زود باردار شد. یک اتاق را به عنوان خانه اجاره کرده بودیم و در آنجا زندگی میکردیم؛ اما پدر نازی همچنان مخالف من بود.
*چرا پدرزنت که پدربزرگ آن بچه هم هست باید سعی کند شما طلاق بگیرید؟
پدرزنم من را لایق خانوادهاش نمیداند. آنها ثروتمند هستند و من از یک شهرستان آمدهام. پدر و مادرم کارگر هستند اما با شرافت من را بزرگ کردهاند. پدرزنم به من گفت یا پدر و مادرت را رها کن و هیچ وقت اسم آنها را نیاور و با ما زندگی کن یا اینکه دخترم را طلاق بده. من در ظاهر قبول کردم اما وقتی فهمید با پدر و مادرم رابطه دارم و اقوام و فامیلم را میبینم همسرم را وادار کرد درخواست طلاق بدهد.
*در حال حاضر کجا زندگی میکنی؟
مدتی بعد از اینکه بچهمان به دنیا آمد پدر و مادر همسرم خانهای در اختیار ما گذاشتند. آنها بابت هر چیزی که میدادند سر من منت میگذاشتند، با من مثل یک موجود بیارزش صحبت میکردند. حتی همین را که عموی همسرم در طلافروشیاش به من کار داده بود سرکوفت کرده بودند. من برای احساس آرامش همسرم و فرزندم چیزی نمیگفتم ولی حال خودم خیلی بد بود، پیش پدر و مادرم میرفتم که حالم بهتر شود. آنها از اینکه پدر من در برابرشان سر خم نمیکند ناراحت بودند.
*تصمیم تو و همسرت چیست، میخواهید طلاق بگیرید؟
من نمیخواهم زنم را طلاق بدهم. نازی تحت فشار پدرش طلاق میخواهد. من هم گفتم بچهام را بده طلاقت میدهم، پدرزنم برای اینکه من را تحت فشار بگذارد برادرش را وادار کرده از من شکایت کند و بگوید دزد هستم ولی من زیر بار نمیروم. او میخواهد بچهام را هم از من بگیرد. من از بچهام نمیگذرم. نازی خودش میداند او باید انتخاب کند.
*پدر و مادرت کاری برایت کردهاند؟
پدرم سند خانه را گذاشته که آزاد شوم. به هر حال هیچ مدرکی علیه من نیست. دوربینهای مداربسته را چک کردهاند، رسیدها را چک کردهاند. هیچ چیز علیه من نیست.
*فکر نمیکنی بهتر باشد این موضوع را مسالمتآمیز حل کنی؟
من 10 سال است ازدواج کردهام و در همه این سالها از زنم حمایت کردم. پدرش میگوید از اینکه من را به دیگران نشان دهد خجالت میکشد. همسرم را دوست دارم او هم بارها گفته من را دوست دارد اما این راهش نیست، باید مقاومت کند. دیگر راهحل مسالمتآمیزی باقی نمانده. نازی باید انتخاب کند.