طلافروش‌ها چگونه به دام زن هزار چهره می‌افتادند

زن سارق گفت: در هر سرقت از کلاه‌گیس و گریم مخصوص استفاده می‌کردم. یک روز کلاه‌گیسم را رنگ سفید می‌زدم تا شبیه پیر‌زن‌ها شوم و در سرقت دیگر رنگ قهوه‌ای یا آبی می‌زدم تا شبیه زنان میانسال یا جوان شوم.

طلافروش‌ها چگونه به دام زن هزار چهره می‌افتادند

به گزارش زنهار، زنی که در جریان سرقت از طلافروشی‌ها گریم و کلاه‌گیسش را عوض می‌کرد، سرانجام به دام پلیس افتاد.

اواخر تابستان امسال به مأموران پلیس تهران خبر رسید زنی از طلافروشی در یکی از خیابان‌های مرکزی شهر تکه طلایی سرقت کرده و از محل گریخته‌است.

وقتی مأموران پلیس به محل حادثه رفتند، مرد طلافروش گفت: «دقایقی قبل زن سالخورده‌ای با مو‌های سفید وارد مغازه‌ام شد و گفت می‌خواهد برای تولد نوه‌اش النگو بخرد. او از داخل چند سینی پشت ویترین تعدادی النگو انتخاب کرد و من هم چند سینی النگو را از ویترین روی میز پیشخوان گذاشتم، اما زن سالخورده خیلی وسواس داشت و در نهایت هم النگویی انتخاب نکرد و از مغازه‌ام بیرون رفت. وقتی سینی‌ها را به ویترین برگرداندم متوجه شدم یکی از النگو‌ها کم شده‌است. بلافاصله فیلم دوربین مداربسته مغازه را بررسی کردم و دیدم مشتری زمانی که من در حال آوردن سینی‌ها از ویترین و برگرداندن آن‌ها به داخل ویترین بودم، یکی از النگو‌ها را به صورت حرفه‌ای در آستینش پنهان می‌کند.»

کلاه‌گیس رنگی

با طرح این شکایت تیمی از مأموران پلیس به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را برای شناسایی سارق آغاز کردند.

همزمان با ادامه تحقیقات، مأموران پلیس با شکایت‌های مشابه دیگری از طلافروشی‌ها روبه‌رو شدند که نشان می‌داد همه سرقت‌ها از سوی زنی با قدی متوسط انجام می‌شود، اما سن و چهره ه هر کدام متفاوت است. یکی دیگر از شاکیان گفت: «روز حادثه زن میانسالی که مو‌های رنگ شده‌ای داشت برای خرید طلا وارد مغازه‌ام شد. او می‌خواست برای تولد دخترش طلا بخرد، اما آخرش طلایی انتخاب نکرد و از مغازه‌ام بیرون رفت. پس از رفتنش متوجه شدم او یک جفت گوشواره گرانقیمت از سینی طلا‌ها سرقت کرده‌است.»

بررسی‌های مأموران نشان داد سارق تمامی مغازه‌های طلافروشی، زنی جوان است که در هر سرقت از کلاه‌گیس رنگی متفاوت و گریم خاصی استفاده می‌کند تا شناسایی نشود.

آخرین سرقت

در حالی که مأموران در تلاش بودند سارق حرفه‌ای را بازداشت کنند، مرد طلافروشی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت سارق کلاه‌گیس‌دار به بهانه خرید طلا به مغازه‌اش آمده‌است. وی گفت: «چند روز قبل یکی از دوستانم گفت زنی جوان با مو‌های قهوه‌ای برای خرید به مغازه‌اش آمده‌است، اما پس از رفتن متوجه شده او تکه‌ای طلا سرقت کرده‌است. دوستم عکس او را برای من فرستاد تا اینکه دقایقی قبل همان زن وارد مغازه‌ام شد. او وقتی فهمید من به او مشکوک شده‌ام، از مغازه‌ام بیرون رفت.»

با اطلاع مرد طلافروش، مأموران راهی محل شدند و در یکی از خیابان‌های اطراف، سارق کلاه‌گیس‌دار را شناسایی و بازداشت کردند.

آموزش سرقت

متهم در بازجویی‌ها با اعتراف به سرقت‌های سریالی گفت: «۱۸ سالم بود عاشق پسری جوان به نام آرسام شدم. خانواده‌ام مخالف ازدواجم با آرسام بودند، اما اصرار‌ها و پافشاری من آن‌ها را کلافه کرد و در نهایت رضایت دادند. وقتی به خانه بخت رفتم تازه فهمیدم شوهرم مرد خلافکاری است که علاوه بر اعتیاد به شیشه چند سابقه سرقت هم در کارنامه‌اش ثبت شده‌است. او مرا معتاد به مواد‌مخدر کرد و من هم شریک دزدی‌هایش شدم تا اینکه هر دو به زندان افتادیم. وقتی آزاد شدم از شوهرم طلاق گرفتم و راهی تهران شدم. مدتی در پارک و خیابان‌ها حیران و سرگردان بودم تا اینکه با زن خلافکاری آشنا شدم. او از طلافروشی‌ها به شیوه کش‌روی سرقت می‌کرد و مرا هم آموزش داد و سرقت‌های سریالی من شروع شد. در هر سرقت بابت آموزش مقداری به او پول می‌دادم. برای اینکه ردی از خودم به جا نگذارم، در هر سرقت از کلاه‌گیس و گریم مخصوص استفاده می‌کردم. یک روز کلاه‌گیسم را رنگ سفید می‌زدم تا شبیه پیر‌زن‌ها شوم و در سرقت دیگر رنگ قهوه‌ای یا آبی می‌زدم تا شبیه زنان میانسال یا جوان شوم، اما در نهایت شناسایی و بازداشت شدم.»

    دیدگاه شما
    پربازدیدترین اخبار