به گزارش زنهار، مردی شیطانصفت که به دختر جوان تجاوز کرده میگوید تحت تاثیر مواد مخدر دست به این جرم زده است. این مرد که ۱۹ سابقه کیفری دارد توضیح میدهد والدینش در کودکی او، از هم جدا شدند و خودش گرفتار اعتیاد شد.
سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، در مورد نحوه دستگیری این مجرم سابقهدار گفت: چند ماه قبل دختری جوان شکایتی مطرح کرد و خبر داد قصد رفتن به سر کار داشت که فردی با چاقو جلوی او را گرفت و مجبورش کرد سوار موتورسیکلتش شود. پس از آن مجرم، خانم جوان را با خود به مکانی خلوت برد و در آنجا مورد آزار و اذیت قرار داد.
به گفته سردار علیپور گودرزی، با توجه به حساسیت موضوع تیمی از کارآگاهان جرائم جنایی و اداره تشخیص هویت در صحنه جرم حاضر و پس از انجام تحقیقات موفق شدند هویت متهم را شناسایی کنند و سرانجام متهم هفته گذشته دستگیر شد.
سردار علیپور گودرزی همچنین گفت: این مجرم در سالهای گذشته نیز تکرار جرم داشته است و در جرم اخیرش با توجه به اهمیت موضوع قاضی پرونده خودش در محل وقوع جرم برای بازسازی حضور یافت.
گفتوگو با متهم
*آیا آن خانم را میشناختی؟
نه. آن خانم را نمیشناختم. مواد مصرف کرده بودم و نمیدانم چه شد که سراغ او رفتم. الآن پشیمانم.
*چند سال داری و چقدر درس خواندهای؟
متولد ۶۶ هستم و تا دیپلم درس خواندم.
*شلغت چه بود؟
مغازه پردهفروشی دارم.
*۱۹ سابقه کیفری داری. از چند سالگی به زندان رفتهای و چقدر زندان بودی؟
اولین بار ۱۱ سالم بود که زندان رفتم و سرجمع دو سال هم زندان نبودم.
*آیا آن جرائمت هم به آخرین جرمت مرتبط است؟
نه ربطی به هم ندارند. بیشترشان به خاطر مواد بود.
*جرائمت چه بود؟
یک بار به خاطر رابطه نامشروع که ۱۰۰ ضربه شلاق حد خوردم. یک بار موتور دزدی خریده بودم که قاضی فهمید. بقیه هم به خاطر مواد.
*یعنی موادفروش بودی؟
نه مصرفکننده بودم و به شیشه اعتیاد داشتم.
*از چند سالگی معتاد شدی؟
۱۲، ۱۳ سالم بود که شیشه را شروع کردم و بعد هم هر بار به خاطرش زندان رفتم.
*وضع خانوادگیات چطور است؟
چهار سالم بود که مادر و پدرم جدا شدند و من بین خانه آنها در رفتوآمد بودم.
*چطور شد که معتاد شدی؟
محلمان جوری بود که مواد دم دستم بود و اولین بار با دوستانم کشیدم.
*چه شد که از آن جرائم سراغ این جرم رفتی؟
چند بار سعی کردم زندگی درستی داشته باشم، این بار هم توبه میکنم و مینویسم.
*چه شد که مرتکب این جرم شدی؟
چند شب بود که نخوابیده بودم و آن روز هم مواد مصرف کردم و آن کار را کردم. پشیمانم، نفهمی کردم.
*پدر و مادرت بعد از جدایی چه کردند؟
هیچکدام ازدواج نکردند و پدرم هم سال ۹۳ سکته کرد و فوت شد.
*آیا تا به حال تصمیم به ازدواج گرفتهای؟ گویا اخیراً نامزد کردهای.
بله، نامزد دارم اما چند باری به خاطر سوابقم به دخترهای مورد علاقهام نرسیدم.
*الآن چرا استرس داری؟
از دیدن این همه خبرنگار ترسیدهام. سرگیجه دارم.
*چه شد که این کار را کردی؟
آن دختر را اتفاقی در خیابان دیدم و اصلاً دست خودم نبود. مواد مصرف کرده بودم و دست به این کار زدم. پشیمانم. نمیدانم چرا این کار را کردم، دیگر این کارها را تکرار نمیکنم.
*از زمان حادثه تعریف کن، چه چیز به یاد داری؟
ساعت ۶ صبح حوالی دارآباد بود. کل ماجرا هفت هشت دقیقه طول کشید.
*اما بر اساس شواهد و فیلمهای دوربینهای مداربسته، ماجرا بیش از ۴۰ دقیقه طول کشیده است.
[سکوت]
*الآن چند شاکی داری؟
به خدا همین یک دفعه بود.
*وقتی آن دختر را با خودت بردی، گفت هر چه طلا و پول دارد به تو میدهد اما راضی نشدی.
شیشه کشیده بودم و نمیدانستم چه میکنم.