تجاوز و تعرض جوان بی‌رحم به دختر 18 ساله

به گزارش زنهار، در پی وقوع چندین فقره گوشی قاپی های خطرناک در شمال شهر مشهد،تحقیقات گسترده ای توسط نیروهای کلانتری پنجتن آغاز شد و همه سرنخ های پلیسی به تبهکار خطرناک معروف به «گربه» رسید اما هیچ اثری از این دزد سابقه دار به دست نیامد.

 از سوی دیگر با توجه به اهمیت و حساسیت این موضوع و با تاکید سرتیپ دوم احمد نگهبان(جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)گروهی تخصصی از افسران دایره تجسس و اطلاعات کلانتری با هدایت مستقیم سرهنگ جعفرخانی(رئیس کلانتری پنجتن)وارد عمل شدند تا با گسترش دامنه تحقیقات و به کارگیری منابع و مخبران محلی ،هرچه سریع تر این تبهکار مخوف را دستگیر کنند.در همین حال چند شاخه اطلاعاتی وعملیاتی به رصدهای پلیسی پرداختند و تصاویری از «گربه مخوف» را در اختیار نیروهای گشت انتظامی قرار دادند.بنابرگزارش روزنامه خراسان ،درحالی که گروهی از نیروهای اطلاعاتی مراکز درمانی را به منظور شناسایی تبهکاران ومجرمان فراری زیر نظر داشتند حدود یک هفته قبل خبر وقوع سانحه وحشتناک رانندگی در بزرگراه شهید میرزایی(فجر)نیروهای انتظامی را به محل وقوع حادثه کشاند .

بررسی های مقدماتی نشان داد جوان موتورسواری که با سرعت دلهره آوری در بزرگراه فجر حرکت می کرد به دلیل از دست دادن کنترل موتورسیکلت با پاکبان زحمت کش شهرداری برخورد و او را نقش بر زمین کرده است. دقایقی بعد امدادگران اورژانس دو مصدوم این حادثه وحشتناک را به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انتقال دادند اما بهروز بی نیاز(پاکبان)براثر شدت جراحات و صدمات جان خود را از دست داد و«سجاد-ف»(موتورسوار22ساله)تحت درمان قرارگرفت. این ماجرا در حالی ادامه داشت که گروه تخصصی نیروهای کلانتری پنجتن برای انجام یکسری تحقیقات نامحسوس درباره مجرمان تحت تعقیب وارد بیمارستان شهید هاشمی نژاد شدند و بلافاصله «سجاد-ف» معروف به «گربه مخوف»را شناسایی کردند. طولی نکشید که با هماهنگی های قضایی،این تبهکار خطرناک روز گذشته به مقر انتظامی منتقل شد و توسط ستوان مرادی(افسر پرونده)مورد بازجویی های فنی قرارگرفت اما در همان تحقیقات مقدماتی زوایای تکان دهنده ای از تبهکاری های این سارق سابقه دار در حالی فاش شد که پرونده آزار و تعرض بی رحمانه به دختری 18ساله نیز روند تحقیقات پلیسی را تغییر داد.

این دختر18 ساله که حدود2 ماه قبل از جوانی متجاوز شکایت کرده بود با دیدن «گربه مخوف»در کلانتری از شدت وحشت به لرزه افتاد ودر میان اشک و گریه گفت: آن روز این جوان(متهم) به در منزل ما در منطقه پنجتن آمد و در حیاط را به صدا درآورد. زمانی که من در را باز کردم به من گفت: پدرت در خانه است؟که من پاسخ منفی دادم و در حیاط را بستم اما هنوز در رختخواب بودم که ناگهان او را با یک کارد وحشتناک بالای سرم دیدم و از شدت ترس فقط وحشت زده نگاهش می کردم ،او سپس با تهدید به مرگ به من تعرض کرد وازآن جا گریخت.