رئیسی سفره مردم را خالی کرد
مقایسه دولتها از سوی مردم همواره به عنوان معیاری برای شناسایی کارآمدی روسای جمهور مطرح بوده است. اما این مقایسه در صورتی به واقعیت نزدیک است که بازههای زمانی مقایسه، بر اساس علم آمار، به درستی انتخاب شده باشد. رسانههای حامی دولت سیزدهم همواره تلاش کرده اند یکسال و نیم ابتدایی دولت رئیسی را با یکسال و نیم پایانی دولت روحانی مقایسه کنند. از سوی دیگر منتقدان دولت سیزدهم، این گزاره را مطرح کردند که هر مقایسهای باید در بازههای زمانی متناسب انجام شود و نمیتوان بدترین عملکرد فرد یا نهادی را بدون در نظر گرفتن زمان آن یا شرایط تحمیلی بر او، با دیگری مقایسه کرد.
به گزارش زنهار، مقایسه دولتها از سوی مردم همواره به عنوان معیاری برای شناسایی کارآمدی روسای جمهور مطرح بوده است. اما این مقایسه در صورتی به واقعیت نزدیک است که بازههای زمانی مقایسه، بر اساس علم آمار، به درستی انتخاب شده باشد. رسانههای حامی دولت سیزدهم همواره تلاش کرده اند یکسال و نیم ابتدایی دولت رئیسی را با یکسال و نیم پایانی دولت روحانی مقایسه کنند. از سوی دیگر منتقدان دولت سیزدهم، این گزاره را مطرح کردند که هر مقایسهای باید در بازههای زمانی متناسب انجام شود و نمیتوان بدترین عملکرد فرد یا نهادی را بدون در نظر گرفتن زمان آن یا شرایط تحمیلی بر او، با دیگری مقایسه کرد.
تصور کنید یک دانش آموز، در آغاز ترم تحصیلی با نمرات خوب در مدرسه نتیجه گرفته، اما به دلیل بیماری کرونا و سختی معیشت خانواده، متاثر از بیکار شدن پدر یا بیماری او، در پایان ترم با نمرات بد، امتحانات خود را به پایان رسانده است. آیا عملکرد دانش آموز را باید بر اساس پایان ترم ارزیابی کنیم یا ابتدای ترم؟ شرایط تحمیل شده از بیرون، بر این دانش آموز، چه نقشی در ارزیابی او خواهد داشت؟
به نظر میرسد عادلانهترین و منصفانهترین صورت مقایسه دو دولت، از خاتمی تا احمدی نژاد و از روحانی تا رئیسی، مقایسه «بازههای زمانی یکسان» آنها با درنظر گرفتن شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میسر است.
اگر با مثال گفته شده در بالا درباره «دانش آموز» بخواهیم ادامه دهیم، نمیتوان عملکرد ابتدای ترم تحصیلی دانش آموز «الف» را با عملکرد پایان ترم دانش آموز «ب» مقایسه کنیم. اما اگر بخواهیم عملکرد این دو دانش آموز را در «آغاز ترم» تحصیلی مقایسه کنیم باید به شرایط خانواده آنها، میزان دسترسی به امکانات، نوع مدرسه، هوش و استعداد و وضعیت مالی آنها نیز توجه داشته و نقش این مولفهها در موفقیت یا شکست در تحصیل، دخالت دهیم.
به عبارت دیگر بر خلاف رویکرد رسانههای منتقد حسن روحانی که یکسال و نیم پایانی او را با یکسال ونیم ابتدایی رئیسی مقایسه میکنند، برخورد علمی در قیاس دو دولت در این است که برای داشتن نقدی واقع بینانه، یکسال ونیم ابتدایی هر دو دولت روحانی و رئیسی با در نظر گرفتن شرایط و اقتضائات کشور در سیاست داخلی و خارجی، ملاک سنجش کارآیی آنها قرار گیرد. این در حالی است که مقایسهای منصفانه خواهد بود که در صورت بیان مولفههای شکست سیاستهای یک دولت، چرایی و چگونگی این شکستها را نیز تبیین کنیم.
پایان دولت روحانی چه بر مردم گذشت؟
سختی معیشت، فشارهای بین المللی به ایران متاثر از تحریمهای ظالمانه ترامپ و شاخصهای نامطلوب اقتصادی، بیماری کرونا و از دست رفتن کسب و کارها، همگی شرایط سختی را از سال ۱۳۹۸ به مردم تحمیل کرد.
البته این موضوع فقط منحصر به حسن روحانی نبود. معمولا دولتهای بعد از انقلاب در ماههای پایانی دولت دوم با روندی فرسایشی مواجه میشوند که آنها را از شرایط ابتدای دولت دور میکند. به ویژه دولت روحانی که با سرمایه اجتماعی حداکثری در انتخابات۹۲ روی کار آمده بود و دولت او، دولت وحدت ملی با حضور وزرا از هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب، نام گرفت.
اما دولت روحانی در دو سال پایانی، همزمان با شیوع بیماری کرونا درگیر جنگ اقتصادی تمام عیار با امریکا شد. جنگی که به تعبیر «جان بولتون» مشاور امنیتی ترامپ، قرار بود آخرین زمستان جمهوری اسلامی را در سال۱۳۹۷ رقم بزند و نظام ایران را سرنگون کنند. تهدیدات امریکا علیه ایران برای تغییر رژیم، در شرایطی بود که شیوع بیماری کرونا از اواخر سال۱۳۹۸ شرایط اقتصادی بسیار سختی را با وجود جنگ اقتصادی و تحریمهای ترامپ علیه کشور، به مردم تحمیل کرد.
عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم به تعبیر حسن روحانی، به سه دوره زمانی تقسیم میشود. «از سال ۹۲ تا ۹۶ به مدت چهار و نیم سال دوران ثبات، رشد و پیشرفت کشور بود از سال ۹۷ تا پایان ۹۹ جنگ تحمیلی اقتصادی سه ساله و ۶ ماهه پایان دولت که آن را باید دوران بازآفرینی بنامیم.»
منبع: خبر آنلاین