چرا در نیمه اول سال بورس با فرار سرمایه روبرو شد؟
کارنامه بازار سهام در 6 ماهه ابتدای سال 1402 بسیار ضعیف بود و روندی کاهشی را شاهد بودیم .
به گزارش زنهار؛ باید به دنبال چرایی این ریزشها بود و نقیصهای که در این بازار به وجود آمده را جستوجو کرد، چراکه انتظارات تورمی در آینده است که میتواند وضعیت این روزهای بورس را تغییر دهد؛ بخشی از این انتظارات تورمی نیز در سایه چشمانداز نرخ دلار است.
در چندین ماه اخیر به دلیل عدم تغییر نرخ دلار از انتظارات تورمی هم کاسته شد؛ لذا مانند بسیاری از بازارهای دیگر نظیر بازار خودرو، بازار مسکن، بازار طلا و ارز، واسطهگری در بازار بورس هم افت کرد. به این معنی که این بازار هم با ثبات قیمتی همراه شد و از فضای دلالی و سودهای هیجانی در بورس کاست و همین موضوع باعث شد تا کاسبی برخی دلالان که سود خود را از عدم آگاهی برخی سهامداران بازار سرمایه کسب میکردند رنگ ببازد.
البته بازار سرمایه از ماههای ابتدایی سال تا به امروز به لحاظ قیمتی در شرایط بسیار مناسبی برای سرمایهگذاری قرار دارد و در جای درستی هم قرار گرفته است و سرمایهگذاران هم میتوانند با حباب کمتری نسبت به قبل در این بازار سرمایهگذاری کنند و در بسیاری از سهمها شاهد ارزش منصفانهای هم هستیم و حباب در این بازار کمتر از قبل شده است.
موضوع دیگری که در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت آزادسازی منابع ارزی ایران از کره جنوبی بود که همین یک خبر میتواند فضای اقتصادی را کمی آرامتر کند و انتظارات تورمی را هم کمی پایین بیاورد و طبعا تاثیر مثبتی هم بر روی نرخ دلار بگذارد.
متاسفانه در یکی، دو سال گذشته، افزایش نرخ دلار باعث رونق بازار سرمایه شد، پس در نتیجه اگر نرخ دلار امروز نیز افتی داشته باشد شاخصهای بورس هم همسو با نرخ دلار افت خواهند کرد.
برخی کارشناسان بر این باورند که این نوع تحلیلها درست نیست و نباید بازار سهام را با افزایش نرخ دلار مرتبط دانست. این درحالی است که در سالهای 1392 و 1397 با رشد نرخ دلار سالهای طلایی بورس نامگذاری شد و سال 1399 که بورس روندی کاهشی به خود گرفت وضعیت بازار دلار هم با شرایط بورس همخوانی داشت و ریزشی شد.
البته نمیتوان ریزشهای سنگین بورس را به یک دولت خاص نیز نسبت داد و نقش تحریمها را هم نادیده گرفت . از زمان دولت آقای احمدینژاد تاکنون شاهد اینگونه ریزشهای بورس بودهایم و در دولت سیزدهم هم این وضعیت همچنان ادامه دارد و باید گفت دولتها هم وارث چنین شرایطی هستند که در اقتصاد کشور ایجاد شده است و چه بخواهند یا نخواهند با کسری بودجه روبهرو میشوند و با توجه به اینکه ابزارهای محدودی هم دراختیار این دولتهاست پس قادر نیستند با آنها در بازارهای بینالمللی مراودهای داشته باشند و دولت هم به اجبار باید اوراق قرضه بیشتری منتشر کند که در اصل این اوراق رقیبی برای بازار سرمایه است، اما با توجه به اینکه نرخ دلار در ماههای گذشته تغییر چندانی نداشته اینگونه سیاستهای دولت ممکن است در آینده تاثیر بدتری بر بازار سرمایه بگذارد، چراکه برخی از این سیاستها نه تنها مشوقی برای سرمایهگذاری در بازار سرمایه نیست بلکه به عنوان سدی برای سرمایهگذاری در این بازار هم به شمار میرود.
این درحالی است که اگر تحریمها کمتر میشد و مناسبات سیاسی ایران با کشورهای دیگر هم گستردهتر میشد نه تنها اوضاع بورس بلکه اوضاع همه بخشهای اقتصادی بهتر از قبل میشد و مهاجرت مغزها و سرمایهها هم کمتر صورت میگرفت.