توصیه مشاور روحانی به رئیسی؛ خفقان دوران احمدینژاد تکرار نشود
محمدمهاجری در اعتماد نوشت:میزان انتقادهایی که از دولت سیزدهم صورت میگیرد، در مقایسه با اکثر دولتهای گذشته تقریبا نزدیک به صفر است.
به گزارش زنهار، اگر نقدهایی را که در فضای رسانههای رسمی (روزنامهها، خبرگزاریها و سایتهای خبری) انتشار مییابد، جمع بزنید، واقعا به چشم نمیآید. حتی اگر دیدگاههای مخالف با طرح یارانهای اخیر دولت را که پرشمارتر از دیگر نقدها بود فرضا با انتقادهای بنزینی دولت روحانی مقایسه کنیم باز هم به حدود صفر میرسیم.
تاکنون هیچکس به خود جرات نداده علیه دولت سیزدهم مثلا در حرم امام یا شهرهای قم و مشهد یا دیدارهای رهبری (که در سالهای گذشته مرسوم بود)، شعار بدهد و ضعفها و ناکامیهای دولت را به رخ بکشد. رسانهها و چهرههای رسانهای هم با توصیهها و تذکراتی که از جانب نهادهای نظارتی دریافت میکنند، انتقادهای خود را درز میگیرند یا بسیار کمرنگ مطرح میکنند.
با این همه، اما همین مقدار ناچیز نیز توسط برخی دولتیها، رسانههای دولت یا حامیان شخص رییسجمهور تحمل نمیشود و مورد تخطئه قرار میگیرد. این وضعیت شاید «خوش به حال دولت» محسوب شود و رسانههایی که از صبح تا شام «بهبه» و «آفرین» و «باریکلا» میگویند، قدر ببینند و بر صدر بنشینند. آنها میتوانند هر خبری را هرگونه که دوست دارند منتشر کنند و هر جای خبر را هم که از آن خوششان نیاید حذف کنند؛ نقاط قوت احتمالی را برجسته کنند و ضعفها را کاملا بپوشانند. دقیقا مشابه کاری که در اوایل دولت احمدینژاد انجام گرفت اما جواب نداد. آیا قرار است همان جریان رسانهای دوره رییسجمهور اسبق (که الان دوباره سر کار آمده) از همان سوراخ، باز هم گزیده شود؟
در آن دوره، هر منتقدی را دشمن عدالت و مهرورزی نامیدند و تبلیغ کردند که چوب لای چرخ میگذارد و بوق بیگانه شده است. انصافا جریان احمدینژاد هم موفق شد در آن فضا بتازد و هرچه خلاف واقع و خرافه بود روانه بازار رسانهها کرد. یادمان نمیرود که حتی خبرهای مربوط به تحریمها (که بهدلیل ضعف آقای سعید جلیلی در مذاکرات روزبهروز تشدید میشد) هیچ بازتاب رسانهای پیدا نمیکرد و رییسجمهور وقت هم با تعبیر تاریخی! «تحریم نمندی» صورت مساله را پاک میکرد.
اتفاقات آن دوران اکنون و در دوره آقای رییسی با روندی کموبیش یکسان و البته رو به تشدید در حال بازتولید است و منتقدان نجیب (که اکثریت قریب به اتفاق چهرههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و رسانهای را تشکیل میدهند) ترجیح میدهند برای آنکه متهم به شرارت نشوند! از ادبیات «آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه» بهره گیرند.
اما واقعیتهای سیاسی و رسانهای میگوید، اطلاعرسانی امروز، تغییرات بزرگی کرده که اگر هوشمندانه و سریع مورد توجه قرار نگیرد، روزهای بدتر از دولت احمدینژاد فراخواهد رسید. دولت و رسانههایش (ازجمله صداوسیما) چارهای جز ترمیم اعتماد عمومی به خبررسانیشان ندارند. متاسفانه خبرهای کاملا دروغ به سرعت برق در فضای مجازی انتشار مییابد و تلقی به قبول میشود بیآنکه تنظیم خبرها حرفهای باشد یا منبع آن مشخص باشد. هر شایعهای بلافاصله مورد قبول قرار میگیرد و براساس آن دهها تحلیل در کوچه و خیابان و مغازه و اداره روی آن گذاشته میشود. همه اینها به یک دلیل اتفاق میافتد: بیاعتمادی به رسانههای یکسویه دولتی و حاکمیتی.
اگر جای دولت آقای رییسی و وزیر ارشاد بودم، از همه منتقدان درخواست میکردم کمی از نجابتشان در نقد دولت بکاهند! و صریحتر وارد میدان انتقاد شوند تا راه بر تحریف، بدگویی و دیگرنمایی توسط بدخواهان و رسانههای بیگانه بسته شود.