اصولگرایان هم مخالف گشت ارشاد شدند!
تابناک نوشت: گاهی تعجب برانگیز است که مثلا چرا نسبت به اعمال مقررات و ضوابط در یک تالار عروسی که به سادگی با نظارت کار آمد قابل اجراست اهتمامی نمیشود و در عین مشاهده انواع ناهنجاری از همین نوع عفاف وحجاب و…. خدمات هم به آنها داده میشود، ولی در برخورد با یک رهگذر در کف خیابان گاه آنقدر تند برخورد میشود که حتی خانم محجبه عابرناظر این رفتار به دفاع از او بر میخیزد.
به گزارش زنهار، اگر اخبار رسانه های رسمی و غیر رسمی را مرور کنید، آنچه مشهود است، کنش و واکنش هایی است که درباره اجرای طرح های جدیدی که در حوزه عفاف و حجاب اجرا می شود از سوی طیف های مختلف جامعه ابراز می شود.
بخشی از جامعه با استقبال از اجرای چنین طرحهایی معتقدند که آنقدر شاهد بی حیایی و بی عفتی در سطح جامعه به طور آشکارا هستیم که دیگر راهکارهای زیربنایی پاسخگو نبوده و باید با استفاده از قوه قاهره، جدی با معضل بدحجابی برخورد کرد و اینکه در حال حاضر هم چنین اوضاعی بر جامعه حاکم شده معلول بی مبالاتی و بی مسئولیتی برخی از مدیران پیشین این حوزه در کشور است.
اما در برابر این طیف، افرادی هستند که معتقدند اجرای طرحهای عفاف و حجاب با راهکارهای قهری به سرمنزل مقصود نمیرسد و حتی ممکن است با ایجاد هزینههای بسیار بر کشور باعث چند پاره شدن و تکه تکه شدن جامعه شود. این طیف بر این اعتقاد استوار هستند که برخورد قهری در حوزه عفاف و حجاب تاکنون ناموفق بوده و باید طرفداران اجرای چنین طرحهایی به فکر راهکارهای دیگری باشند.
در اینکه حجاب حکمی الهی بوده و مثلا به خاطر شرایط خاص کشور نباید مورد بی توجهی قرار گیرد و یا نباید تعطیل شود، شکی نیست، زیرا هر موضوعی باید در جایگاه خود مورد توجه قرار گیرد و همان گونه که سفره خانوار مردم باید مورد توجه قرار گیرد، باید هنجارهای اجتماعی، اعتقادات فرهنگی و دینی و عرف عموم جامعه هم مورد توجه قرار گیرد و شاید بهتر باشد که مصرین بر برخورد قهرآمیز با بد حجابی به جای ارشاد در خیابان و میادین از درون ادارات دولتی و مراکز عمومی و ابواب جمعی حقوق بگیر کار را شروع کرده و نهادهای نظارتی هم بر پوشش هنجار و هم رفتار هنجار و هم اعمال هنجار کارکنان دولت اعم از زن و مرد نظارت کنند و ببینند کارکنان این دستگاهها به افراد با پوشش هنجار بهتر خدمات میدهند یا بالعکس؟
البته در گامهای بعدی نظارت بر محیط کاملا نا هنجار کثیری ازشرکتهای خصوصی و الزامات پوششی نامناسب آنها به کارکنان و به ویژه کارکنان زن است که بسیاری از آنها به خاطر از دست ندادن شغل خود ناچار به پذیرفتن شرایط هستند و کمتر دیده شده کار موثری از جانب متولیان و مدعیان مبارزه با بد حجابی صورت بگیرد، در صورتی که ضمانتهای اجرایی ابزار قانونی و بدون تنش اجتماعی کافی برای برخورد و اعمال قانون وجود دارد.
گاهی تعجب برانگیز است که مثلا چرا نسبت به اعمال مقررات و ضوابط در یک تالار عروسی که به سادگی با نظارت کار آمد قابل اجراست اهتمامی نمیشود و در عین مشاهده انواع ناهنجاری از همین نوع عفاف وحجاب و…. خدمات هم به آنها داده میشود، ولی در برخورد با یک رهگذر در کف خیابان گاه آنقدر تند برخورد میشود که حتی خانم محجبه عابرناظر این رفتار به دفاع از او بر میخیزد.
چه سیاستی حاکم است که اصرار بر مبارزه قانونمند با فساد و ناهنجاریهای زیرپوستی در شهر نیست، ولی به دنبال اقدامات نمایشی و تنش زا هست؟ یعنی قابل قبول است که بگوییم مسئولین مربوطه از فساد و ناهنجاریهای زیرپوستی که در حال تولید انواع ناهنجاری و هنجار شکن هست خبر ندارند و فقط عابرین بد حجاب در خیابان را میبینند؟ و مهم اینکه خروجی طرحهای مختلفی که تاکنون در حوزه عفاف و حجاب اجرا شده چه بوده است؟
لذا با این اوصاف به نظر میرسد که درباره این حوزه باید یک واکاوی اساسی و منصفانه صورت گیرد و سوالات متعددی پاسخ داده شود.
مثلا پاسخ داده شود که آیا تا به حال با ماموران گشت ارشاد که در خط مقدم اجرای طرح عفاف و حجاب قرار دارند گفتوگوی دقیق و علمی انجام شده است که از آنها سوال شود چه ارزیابی از برخوردهای قهری با بدحجابان دارند؟ چند درصد از بازداشتیهای این موضوع با برخوردهای قهری سربه راه شده یا به اصطلاح محجبه و عفیفه گردیده اند؟
یا اینکه از مسئولان ستاد امربه معروف و نهی از منکر که این روزها آنها هم در خط مقدم اجرای طرحهای عفاف و حجاب قرار دارند و گویا امر به معروف و نهی از منکر را در امر به حجاب و نهی از بدحجابی متبلور میدانند پرسیده شده است که چه برآوردی از اجرای طرحهای خود دارند و این طرحها تا چه حد توانسته در کاهش مظاهر بدحجابی در کشور راهگشا باشد؟
یا دادستان و استانداری که بر خلاف مر قانون، ارائه برخی از خدمات اجتماعی را به ارباب رجوع بدحجاب ممنوع مینمایند آیا به این موضوع فکر کرده اندکه این ممنوعیت چه مبنای شرعی یا قانونی دارد و در کجای شرع یا قانون گفته شده است که باید چنین افرادی مثلا از حقوق مکتسبه خود منع گردند؟
و اما از همه مهمتر و اساسیتر این که اصلا بدحجاب چه کسی است؟ چه معیارهایی برای بدحجابی وجود دارد و چه معیارهایی تعریف شده است؟ آیا آن افرادی هم که مثلا به هنگام برخی از مراسم ملی و میهنی به مانند راهپیمایی ۲۲ بهمن یا برگزاری انتخاباتها تصاویر آنان بر صفحه تلویزیون و رسانهها نقش میبندد و عرف جامعه آنها را حداقل بدحجاب میداند هم مشمول تعریف بدحجابی میشوند یا خیر؟
خلاصه اینکه یکی از مهمترین ویژگیهای مسئولانه هر اقدامی که در حوزه حکمرانی عمومی رخ میدهد این است که باید فکر کنیم این عمل ما چه نتایجی خواهد داشت؟ اگر به دنبال پر کردن رزومه خود به عنوان یک مسئول پرکاریم که قطعا چنین اقداماتی کاملا مفید فایده بوده، اما اگر خود را یک فرد رفع تکلیفی ندانسته و معتقدیم که باید این اقدامات نتایج ملموس و اثرگذار و بادوامی داشته باشد آن زمان است که شاید به این مهم توجه کنیم حوزه عفاف و حجاب کاملا چند وجهی بوده و خیلی از عوامل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ومدیریتی در انتخاب نحوه پوشش نیمی از مردم این کشور دخیل است.
و در پایان باید یادآور شد شرط عقل و منطق و شرع و انصاف است که نباید علتها و عاملین را رها کرد و معلولین و قربانیان این موضوع را نشانه برویم و سعی کنیم در این شرایط حساس کشور بیشتر مراقب تصمیمات خود باشیم.