هاشمی رفسنجانی گفت هرگز به نماز جمعه بازنمیگردم؟
دود گاز اشک آور به سمت جایگاه تریبون نماز آمد. دیگر قدرت نفس کشیدن نداشتیم. آقای هاشمی هم به سختی نفس میکشید و اشک از چشمانش میآمد. ما پشت سر آقای هاشمی ایستاده بودیم. آقای هاشمی میخواست هر طور شده حرفش را بزند. دستمالی را خیس کردیم و در اختیارش قرار دادیم تا ایشان بتوانند به سخنرانی خود ادامه دهند.
به گزارش زنهار، حجتالاسلام 'مسعود مرادی ، مسئول سابق ستاد نماز جمعه تهران، ۱۹ خرداد ۱۳۹۳ در سایت آیتالله هاشمی رفسنجانی نوشت:
پس از ترور مقام معظم رهبری که در آن زمان نماینده حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع و امام جمعه تهران بودند، آیتالله هاشمیرفسنجانی اولین نماز جمعه خود را در تاریخ ۱۲/ ۴/ ۱۳۶۰ اقامه کردند. ناگفته نماند که از زمان مرحوم آیتالله طالقانی تاکنون تهران سه امام جمعه ثابت و ۱۱ امامجمعه موقت را به خود دیده است که در حال حاضر تهران پنج امام جمعه موقت دارد.
با وجود پیگیری مکرر و مذاکرات و حتی با انتقاد شخصیتها و مسئولان کشور و حتی ائمه جمعه موقت روبه رو بودیم که چرا به مصلی نمیرویم، با توجه به گرما ضرورت دارد. قریب به ۲۵ سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و بایستی نمازجمعه به مصلی منتقل شود. معمولا شهر را به چه چیز میشناسند؟ به مصلی و فرودگاه و برج که انشاءالله امیدواریم که هرچه سریعتر اقدام عاجل به عمل آید و نمازجمعه در جایگاه اصلی خود اقامه شود.
پس از انتخابات ریاست جمهوریاسلامی دهم بود که کشور و حتی نمازجمعه تحت تاثیر این واقعه قرار گرفته بود. پس از اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، افراد مختلف و گروه هایی در صدد حذف هاشمیرفسنجانی برآمدند. این افراد یا به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه و استفاده از هر تریبونی به این موضوع دامن میزدند. اولین موضوع هم بحث امامجمعهای ایشان بود. بعضی از افراد با تحریکات فراوان، فشارهای مختلف میآوردند که نمازجمعهای را که به امامت ایشان برگزار میشود ناتمام بگذارند. آنقدر فضای اجتماع را مسموم کردند که خود آیتالله هاشمی رفسنجانی یک نوبت در نمازجمعه غیبت کردند. تا اینکه در نوبت بعدی که همان روز ۲۶ تیر بود با تدبیر مقام معظم رهبری، ایشان پس از غیبت در نماز جمعه قبلی به نماز آمدند.
با هماهنگی بهعملآمده، این نمازجمعه با شیوه هرچه بهتر برگزار شد، اما از آنجا که درگیریها در اطراف دانشگاه به صورت پراکنده بین گروهها به وجودآمده بود، اوضاع رفته رفته بدتر میشد. گاز اشکآور شلیک میشد تا آنجا که دود این گاز به سمت جایگاه تریبون نماز آمد. دیگر قدرت نفس کشیدن نداشتیم. آقای هاشمی هم به سختی نفس میکشید و اشک از چشمانش میآمد. ما پشت سر آقای هاشمی ایستاده بودیم. آقای هاشمی میخواست هر طور شده حرفش را بزند. دستمالی را خیس کردیم و در اختیارش قرار دادیم تا ایشان بتوانند به سخنرانی خود ادامه دهند.
ناگفتههایی از آخرین نماز جمعه رفسنجانی / چرا هاشمی گفت هرگز به نماز جمعه بازنمیگردم ؟
وقتی قبل از دو نماز ایشان را میدیدم، بسیار آرام و با طمأنینه بودند. با تبسم به سمت تریبون رفتند. میخواستند حتما حرفشان به مردم برسد. درگیریها که شدت گرفت، نگران مردم بودند. ایشان بیشتر نگران مردم و جوانان بود که برای آنها اتفاق خاصی نیفتد. با توجه به شرایط نامناسب، یک گروه قلیلی سعی داشتند ساحت نماز، امامجمعه و مردم را بشکنند و توهین کنند و آنها را مورد اذیت و آزار قرار دهند. انگار اصلا قرار نبود با این عده برخورد شود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی یکی از شخصیتهای برجسته و از ستونهای اصلی و شناسنامهدار انقلاب اسلامی است. ایشان از کسانی بود که با حضرت امام ارتباط مستمر داشت و علمای کشور و فرهیختگان حاکم را برای مبارزه با نظام ستمشاهی سازماندهی میکردند، آن زمانی که بسیاری از افرادی که در حال حاضر ادعای انقلابیبودن میکنند مبارزه را قبول نداشتند، چندصباحی مبارزه کردند و عقبنشینی کردند، اما ایشان نقش موثری را ایفا میکرد و در تکوین و پیدایش انقلاب نقش بهسزایی داشت.
متاسفانه در سالهای اخیر گروهها و افرادی که در انقلاب نقش نداشتند یا به زندان نرفتند یا در مسئولیتهای کلیدی کشور مسئولیتی را نپذیرفتند یا افراد ناآگاه و احساسی کینهتوز که از ایشان زخمهای فراوان دیدند برای اینکه این مرد شجاع و غیرتمند را از چشمهای مردم بیندازند و او را در بین مردم هتک حرمت کنند و آبرویش را از بین ببرند، از هیچ کاری فروگذار نبودند. با جوهای نامناسب و انگ زدنها و شعارهای واهی و با انواع توطئهها و سخنان، شخصیت ایشان را ترور میکنند و میخواهند از او انتقام بگیرند.
همین چند روز قبل، از ایشان برای اقامه نمازجمعه سوال کردم. ایشان با قاطعیت گفتند هرگز به نماز جمعه بازنمیگردم و این پاسخ را به خیلی از دوستان دیگر و علما و فرهیختگان و نخبگان و مردم که از ایشان درخواست داشتند، گفتند. آیتالله هاشمی اعتقاد داشته و دارند که من اگر بیایم و نماز جمعه بخوانم باید خیلی چیزها را بگویم. اگر بخواهم خیلی از مسائل را بگویم ممکن است وضعیت به هم بخورد. اگر هم نگویم این نگفتن باعث ساقط شدن عدالتم خواهد شد.