آشپز دله دزد آقای رئیس‌جمهور، این گونه او را مسموم کرد

مهدی تدینی طی یادداشتی در اینستاگرام به کودتای واگنر در روسیه پرداخته که در ادامه می‌خوانید

آشپز دله دزد آقای رئیس‌جمهور، این گونه او را مسموم کرد

به گزارش زنهار ، مهدی تدینی طی یادداشتی در اینستاگرام به کودتای واگنر در روسیه پرداخته که در ادامه می‌خوانید

در گذشته‌ای نه‌چندان دور، وقتی پریگوژین خود را با چاشنی غلیظ رانت حکومتی در شغل شریف رستوران‌داری جا انداخته بود، معروف بود به «آشپز پوتین» یا «آشپز کرملین». خودِ او که از رستۀ اوباش به جایگاه رفیعِ یک رستوران‌دار موجه رسیده بود، جاه‌طلب‌تر از آن بود که از این لقب ذوق‌زده شود و همیشه می‌گفت: «من آشپز نیستم! اصلاً آشپزی بلد نیستم!» البته بعد از شروع جنگ اکراین می‌شد به او لقب «قصاب پوتین» داد ــ اگر فکر می‌کنید این عنوان زیادی سوگیری دارد؛ شما بگویید «سردار پوتین». 

اما از زمانی که کسب‌وکار پریگوژین گرفت و به جرگۀ تنگ‌وتاریکِ اولیگارش‌های روس پیوست، یک‌پا تبلیغاتچیِ مخلص برای پوتین بود. برای کار رسانه‌ای خرج می‌کرد؛ پوتین را می‌ستود و مخالفانش را لجنمال می‌کرد. از ارتش‌های سایبری حمایت می‌کرد و بانی ترویج انواع داده‌های گمراه‌کننده در فضای مجازی بود. تیم فیلمبرداری به آمریکا می‌فرستاد و روس‌هایی را به نمایش می‌کشید که از مهاجرتشان از بهشتِ پوتین ابراز ندامت می‌کردند. دامنۀ کار او البته سفرۀ تنگ روسیه نبود؛ بلکه اَمپریال می‌اندیشید: در پی تحقیقات رابرت مالر، مسئول تحقیق و تفحص دربارۀ احتمال دخالت روس‌ها در انتخابات آمریکا، پریگوژین در دادگاهی در آمریکا به دسیسه و اخلال در فرایندهای دموکراتیک آمریکا متهم شد و پلیس آمریکا جایزه‌ای ۲۵۰ هزاردلاری برای سرنخی برای بازداشت او تعیین کرده است. حال چه شد که آن مارمولکِ پروپاگاندیستِ رامِ پوتین، به ماری زهرآگین در آستینش بدل شد! ببینیم این آشپزباشی که آشپزی بلد نبود چگونه از دله‌دزدی در دوران جوانی به امیریِ لشگر خصوصی و بعد به عجیب‌ترین شورشیِ روسیۀ پساشوروی تبدیل شد. 

62548299

یِوگِنی پریگوژین متولد لنینگراد است؛ همان سن‌پترزبورگ. یهودی‌بودن پدرش تنها همین‌قدر اهمیت دارد که دانستن آن امروز چاشنی خوبی برای شیفتگان تئوری‌های توطئه است. یِوگنی که پدرش را زود از دست داد، جوانیِ ناآرام و تباهی داشت. اول در سال ۷۹ (۱۳۵۸) به دلیل دزدی محکوم شد و بعد به دلیل کلکسیونی از خلاف‌ها به ۱۳ سال حبس محکوم شد که ۹ سال آن را کشید و ۱۹۹۰ از زندان آزاد شد. حالا در ۲۹ سالگی باید دست از خلاف می‌کشید و زندگی آبرومندانه‌ای می‌ساخت ــ اینک پس از سی‌وچند سال می‌دانیم زندگی‌اش را ساخت، اما هر چیزی برایش مهم بود مگر آبرومندانگی. حکومت شوروی، این دیوِ توتالیتر، با چشم‌های باز مرده بود؛ زنده به نظر می‌رسید، اما بوی تعفنِ مردارِ توتالیتر جهان را برداشته بود. این گوشت گندیده ــ مانند نهنگ عظیم‌الجثه‌ای که در ساحل مرده باشد ــ مردارخواران را به نان‌ونوایی می‌رساند. خاستگاه اولیگارش‌های روسیه همین مردارِ عظیم بود. از آزادی سیاسی دموکراسی درنیامد؛ بازار آزاد منهای اصول و فرهنگ لیبرالیسم عن‌قریب به بازار رانت تبدیل می‌شود؛ به ویژه وقتی فرهنگ دموکراتیک در روسیه ضعیف بود. از کشوری که میان تزارهای مستبد و نظام‌ تک‌حزبی لنینیستی و استالینیستی دست‎به‌دست شده بود، نمی‌شد انتظار فرهنگ دموکراتیک داشت. بذرِ اولیگارشی روس در این خاک نهفته بود. بگذریم و برگردیم به اولیگارشِ شش‌لول‌بند، پریگوژینِ حبس‌کشیده...

در دهۀ ۱۹۹۰ دستی در دنیای قمار داشت، اما به رستوران‌داری روی آورد. برخی می‌گویند زمان آشنایی او با پوتین برمی‌گردد به همین دوران که پوتین دنبال ساماندهی دنیای قمار بود. اما خود او می‌گوید پوتین را اولین بار در سال ۲۰۰۱ دیده بود؛ وقتی در رستوران خود از پوتین و مهمان فرانسوی‌اش، ژاک شیراک، پذیرایی کرده بود ــ بفرمایید شام آقای رئیس‌جمهور! اما پریگوژین در این دهه هم موفق نبود و فست‌فودفروشی زنجیره‌ای‌اش شکست خورد. سپس شرکت «کونکورد» را تأسیس کرد که تخصصش تهیه غذا بود؛ برای مدارس و مهدکودک‌ها در سن‌پترزبورگ ــ و بعد برای نیروهای نظامی. و از همین رهگذر سُفره‌آرای جشن‌های دولتی شد. آن لقبِ «آشپز پوتین» از همین‌جا به او چسبید. 

بد نیست به عنوان یک سرگرمیِ میان‌متنی برای مثال یک فقره از کارهای پریگوژین در این حرفه را بگویم تا حساب کار دستتان بیاید. پریگوژین وقتی می‌خواست یکی از رقیبانش را از میدان به در کند، ترتیبی داد تا یک سفارش ساختگی برای غذای مهمانی به رقیبش بدهند. همۀ مهمان‌ها در این ضیافتِ فِیک تظاهر کردند مسموم شده‌اند. همه را به بیمارستان بردند و بیمارستان هم برای همه گواهیِ دروغین مسمومیت صادر کرد! و به این شیوۀ رذیلانه رقیب مادرمرده ناک‌آوت شد. ــ از بُعد شرافت کاری، حضرت پریگوژین از قدیم سرآمد بود!

1402040312184180127823294

ناوالنی، آن مخالفِ سرسخت و سمجِ پوتین که دو سال پیش گویا مسموم شد ــ اما نمرد ــ و اینک در زندان است، در سال ۲۰۱۶ در گزارشی ادعا کرد پریگوژین از طریق قراردادهای دولتی با وزارت دفاع ۲۳ میلیارد روبل به جیب زده است. از اعداد و ارقام که بگذریم، مسیری که پریگوژین را به نظامی‌ها رساند همین‌جا بود ــ از راه شکم؛ هم شکمِ واقعی، هم شکمِ مجازی. 

اما نام پریگوژین را بیش از همه به دلیل رهبری ارتشی خصوصی به نام «واگنر» می‌شناسند؛ سپاهی متشکل از سربازان مزدور که البته همیشه در خدمت منافع دولت کرملین و پوتین وارد عمل شده است؛ چنانکه در اکراین هم ــ بجز این ۲۴ ساعت اخیر ــ از اول دوشادوش ارتش رسمی روسیه علیه اکراین می‌جنگید ــ مزدور هم که به اخلاقیات، تاریخ، جامعه و انسانیت فکر نمی‌کند؛ کاسبِ خون است؛ می‌جنگد و پولش را می‌گیرد. گروه واگنر بسیار مجهز است و جنگ‌افزارهای نبرد هوایی هم دارد. البته امور سازماندهی نظامی این گروه را فردی دیگر به نام دمیتری اوتکین بر عهده داشته است که آشکارا نئونازی است ــ علائم نازی‌ها را بر بدنش خالکوبی کرده است و اصلاً نام «واگنر» از نامِ موسیقیدان بزرگ، «ریشارد واگنر» آمده، که آهنگسازِ یهودی‌ستیزِ محبوب هیتلر بود. 

پریگوژین پدیده‌ای کاملاً پوتینی‌ـ‌روسی است. دربارۀ عملکرد جنایتکارانۀ واگنر در اکراین گزارش‌های زیادی پخش شده است. پریگوژین به زندان‌ها می‌رفت و از میان تبهکاران روس سربازگیری می‌کرد. سطح خشونت در نیروهای او زبانزد است (چنانکه در مزدوران رمضان قدیروف). پریگوژین تباه‌ترین نوعِ اولیگارش بود که می‌توانست دنیا به خود ببینید. البته انتقاداتی که او نسبت به فرماندهی نظامی و وزارت دفاع روسیه می‌کند، انتقادات درستی است و آنچه را نباید می‌گفت، سرانجام بر زبان راند. پریگوژینِ بی‌کله ضربۀ بدی به وجهۀ کرملین و ارتش روسیه وارد آورد؛ حتی اگر همین لحظه همه‌چیز تمام شود و دو طرف روی همدیگر را ببوسند.

دزدِ جوانی که زمانی گوشۀ حیاط زندان می‌نشست، امروز علیه ارباب شورید و به سوی خانۀ ولی‌نعمتش لشکرکشی کرد و بی‌آبرویی بزرگ و بی‌سابقه‌ای را برای روسیه، کرملین و پوتین پدید آورد. شورش پریگوژین ــ به گمان من ــ یا سرکوب خواهد شد یا با تطمیع او به نحوی رفع‌ورجوع خواهد شد؛ تطمیع‌پذیری در ذات پریگوژین است ــ فقط گاهی چند شاتِ اضافۀ وُدکا آن را مختل می‌کند. اما این میان‌پرده، ترک عمیق دیگری بر تمثال صاحبان قدرت در کرملین می‌اندازد. سکانداریِ روسیه برای پوتین سخت‌تر از قبل خواهد شد. این پوتین دیگر آن پوتینِ ژانویۀ ۲۰۲۲ نیست. دیگر هیچ متوهمی انتظار ندارد روسیه آخر و عاقبت افتخارآمیزی در اکراین داشته باشد ــ متوهم‌ترین‌ها همین امثال فرماندهان خوش‌رقصِ دست‌چین‌شده، پریگوژین‌ها و رمضان قدیروف‌ها بوده‌اند که امروز (دست‌کم در این ساعت) روی هم اسلحه کشیده‌اند. پوتین روسیه را خرجِ خود کرد و در چنین شرایطی ورشکستگی پوتین آسیب عمیقی به روسیه می‌زند. پوتین تا ورشکستگی فاصلۀ زیادی ندارد. لگدپراکنی پریگوژین چه با امتیاز دادن به او ختم به خیر شود، و چه به سرکوب سخت یا حذف نرم و موذیانۀ او همراه باشد، مجسمۀ پوتین را نمی‌اندازد، اما لق‌تر می‌کند.

    دیدگاه شما
    پربازدیدترین اخبار