نخستین ضربۀ سیاسی کشنده به پکن
نخستین ضربۀ سیاسی مهلک به پکن، نه در چین باستان و نه حتی در چین کمونیستی پس از 1949 آغاز نشد -فقط به ژوئیۀ 2023 برمیگردد.
به گزارش زنهار، به نظر میرسد پکن روزگار ناخوشایندی را در حال سپری کردن است. در شرایطی که با پایان همهگیری کووید-19 در این کشور انتظار میرفت که رشد اقتصادی در این کشور به مدار سابق بازگردد، با این همه علیرغم گذشت ماهها، پیشبینیها دلالت بر وضعیت بغرنجتری برای این کشور دارد. با وجود تبلیغات گسترده حزب کمونیست چین مبنی بر موفقیتهای بزرگتری در مهار همهگیری در مقایسه با کشورهای دموکراتیک، پکن نه تنها برای مدت طولانیتری با همهگیری دستهوپنجه نرم کرد، بلکه امروزه بسیاری از تحلیلگران بحران اقتصادی کنونی این کشور را در رابطه مستقیم با حکمرانی خودکامه رئیسجمهور شی تلقی میکنند.
به همین بهانه، ادوارد لوتواک، استراتژیست و مورخ که به خاطر آثارش در زمینه استراتژی کلان، ژئواکونومیک، تاریخ نظامی و روابط بین الملل شهره است، با انتشار یادداشتی با عنوان «آیا شی جینپینگ چین را ورشکست کرده؟» این موضوع را مورد بررسی حود قرار داده است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که پیش از این بخش اول آن منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی آن ارئه میشود:
بحران اقتصادی ناگهانی که پس از دههها رشد جلوی اقتصاد چین را گرفته است به شکل بسیار روشنی «چرخهای» نیست. شی جینپینگ نمیتواتند بیرون بماند و کاری نکند: برای ادامۀ سرمایهگذاریهای سودده، باید از کوه بزرگ بدهی کاست. در ایالات متحده، درمان بحران بدهی 2009 – 2007 که اقتصاد اروپا را هم متوقف کرد، ورشکستگی سال 2008 برادران لمان به معنای واقعی بلندپرواز (که کارکنان بیست و چند سالهاش در ادارات گوناگون در همان ساختمان منهتن از طریق فدرال اکسپرس یادداشتهایی را برای همدیگر میفرستادند) و صدها بلندپرواز بزرگ و کوچک دیگر بود. میلیونها صاحبخانۀ آمریکایی با وامهای پرداخت نشدنی، صرفاً بیرون آمدند و بلافاصله بیخانه اما همچنین بیبدهی شدند. اما تعداد بسیار اندکیشان بدون خانه ماندند چون اقتصاد ایالات متحده به محض رهایی از وامهای غیرقابل پرداخت شروع به رشد کرد. (فروپاشی مسکن ژاپن اما اقتصاد را به مدت یک ماه متوقف کرد چون وامهای مسکن شخصی بودند و نمیشد آنها را کنار گذاشت.)
در چین، مشکل برعکس است: میلیونها نفر تمام یا بخش زیادی از پساندازشان را در آپارتمانهایی سرمایهگذاری کردهاند که خالیاند و به جای تولید درآمد، مالیات و هزینههای دیگری میتراشند و نمیتوان از آنها خارج شد. آنان نیازمند مستأجرانی هستند که عملاً باید اکثراً زوجهای جوانی باشند، بهویژه امروز، که بسیاری از چینیهای جوان و نه چندان جوان با خانوادههایشان زندگی میکنند. درست در همین لحظه است که یک مشکل اقتصادی، مشکلی سیاسی است که میتواند برای هر رژیمی کشنده باشد، حتی رژیم خودکامۀ ظاهراً مهیب و همیشه خودستای شی جینپینگ.
نخستین ضربۀ سیاسی نه در چین باستان و نه حتی در چین کمونیستی پس از 1949 آغاز نشد -فقط به ژوئیۀ 2023 برمیگردد. آن موقع بود که مقامات انتشار آمار بیکاری افراد 16 تا 24 ساله را که در ماه ژوئن به 3/21 درصد رسیده بود متوقف کردند؛ عددی که هم بسیار بزرگ بود و هم از نظر بسیاری تخمین پایینی بود. آنچه بیکاری را خطرناک میکند این واقعیت نیست که بیکاری ژوئن در واقع بسیار بالاتر از 3/21 درصد است (تخمینهای کارشناسان از 30 درصد آغاز میشود)، نه حتی این واقعیت که آمار ژوئیه به این دلیل منتشر نشد که میزانش حتی بالاتر بود، بلکه این است که بخش اعظم آن مسئولیت شخصی شی جینپینگ بود.
شخص شی بود که با یک تصمیم علناً شخصی و به نام برابری اجتماعی، صنعت آموزش خصوصی چین را در ژوئیۀ 2021 تعطیل و فارغ التحصیلان جدید را از شغلی مطلوب محروم کرد؛ هفت شرکت آموزشی بزرگ باید 250،000 فارغ التحصیل را اخراج میکردند. فارغ التحصیلان کارآفرین کوشیدند خصوصی تدریس کنند اما در اکتبر 2021 آموزش خصوصی متوقف شد و به کسانی که چند نفر را برای آموزش در پارکها جمع میکردند گفتند یا این کار را متوقف کنند یا اگر پلیس آنها را ببیند دستگیرشان خواهد کرد.
همچنین دیگر مسئلهای که تا حد زیادی مسئولیت شخصی شی جینپینگ بود، سقوط ناگهانی تقاضا برای فارغ التحصیلان جدید در تمام بخش هایتک بود که باعث ناپدید شدن پویاترین کارآفرین چین، بنیانگذار علی بابا، جک ما، شد. دیکتاتورها به حسادت شهرهاند. و تصویر جک ما که بیش از بیست و پنج هزار کارمند بسیار خوشحالش در علی بابا در روز تولدش برای او آواز میخواندند (خودش هم میخواند و گیتار میزد) شی جینپینگی را آزار داد که فقط زیردستانش در حزب از سر وظیفهشناسی برایش دست میزنند.
در نوامبر 2020، جک ما را به این دلیل که جرئت کرده بود اظهارات مسئولی خرد را زیر سؤال ببرد به دفتر حزب احضار کردند. چند روز بعد، انت گروپ او که با شکستن رکورد 34 میلیارد دلاری در فهرست بازار سهام قرار داشت و قرار بود هزاران نیرو استخدام کند، یک دفعه متوقف شد، درست مثل خود جک ما که سه ماه ناپدید شد و بعد در شرایط تحقیرآمیزی بیرون آمد. پس علی بابا به جای اینکه مثل سال 2020، بیست هزار فارغ التحصیل جدید استخدام کند، مجبور شد در 2021 بیست هزار نیرو را اخراج کند، در زمانی که شغلهای بسیار دیگری هم توسط دیگر شرکتهای هایتک چینی حذف شدند؛ رؤسای آن شرکتها برای عدم جلب توجه پروژههای جدید را لغو کردند.
همچنین بسیاری از چینیها این را هم میدانند که شی شخصاً مسئول گسترش نگرشهای ضدچینی در اطراف جهان است که باعث کاهش سرمایهگذاری، تأثیر بر استخدام و عدم استقبال از توریستها و دانشجویان چینی شده است. و تحصیل کردهها میدانند که شخص شی دیپلماتهای «گرگ جنگجو»یی را رواج داد که به صراحت به دولتهای محل مأموریتشان میتاختند یا حتی به آنها توهین میکردند و به همین دلیل به سرخط خبرها راه مییافتند و باعث نفرت مردم آن کشورها از چیزهای چینی میشدند. و اکثراً میدانند که شی سربازان، سربازان و خلبانان، چینی را بیش از حد تشویق کرده تا تهاجمی باشند که باعث حوادثی در هند، اندونزی، ژاپن، فیلیپین، ویتنام و همینطور دربارۀ کشتیها و هواپیماهای ایالات متحده شده است. (شی سرهنگ شی فابائو را، که باعث حادثۀ گالوان شد که سی نظامی هندی و چهار نظامی چینی را به کشتن داد، عضو کنگرۀ حزب کرد که معادل مجلس اعیان چین است.)
با توجه به اینکه چین گرفتار مشکلات عمیقی است و شی خودش را هدف تمامی رؤسای حزبی میبیند که آرزو دارند آنقدر از قلچماقهای «ضدفساد»ش دور بمانند تا او را برکنار کنند، آیا ممکن است شی وسوسه شود با حمله به تایوان توجهها را از خودش بردارد؟ این باور که رهبران برای منحرف کردن توجه جنگ راه میاندازند در میان روشنفکرانی که پنبه در گوششان گذاشتهاند رایج است و در هالیوود حکم کتاب مقدس را دارد اما در واقعیت به ندرت اتفاق میافتد. حتی این نظریه که ژنرال لئوپولد گالتیاری در سال 1982 به این دلیل به فالکلند حمله کرد تا توجه را از اقتصاد همیشه بد آرژانتین و تالارهای شکنجۀ خونتا منحرف کند هم بسیار متزلزل است. یکی به این دلیل که وزیر امور خارجۀ بریتانیا، لرد کارینگتون، استعفا داد تا مسئولیت پیغام متناقضی را بپذیرد که شاید آرژانتین را به جای منع، تشویق به انجام این کار کرده باشد.
در هر صورت، صحبت شی دربارۀ جنگ -که تماماً دربارۀ «احیا»ی مردانگی چین است و ضرورت تغییر روند تاریخی بسیار بلندی از شکستها (که آخرینشان در ویتنام در سال 1979 بود) با بردن یک جنگ، هر جنگی، است- زمانی آغاز شد که اقتصاد چین هنوز سر حال بود. اگر هم قرار است چیزی شی را به حمله به تایوان تشویق کند، آن چیز درگیری در اوکراین است چون ثابت میکند که میتوان جنگها را بدون یک آخر الزمان هستهای به پیش برد و جنگها محدودیتهای بسیار دیگری هم دارند (بهزودی یک روس از کِیپ کارناوال به ایستگاه فضایی بین المللی خواهد رفت). حتی شکست نقشۀ پیروزی سریع پوتین هم نمیتواند شی را منصرف کند که برای بردی سریع به خیانت در میان نظامیان شدیداً بدون اشتیاق تایوان متکی است. سال گذشته، با افزایش تنشها تایوان طی واکنشی تند خدمت سربازی را از چهار ماه به یک سال افزایش داد -و سپس آن را تا سال 2024 به تعویق انداخت... .
در همین زمان، تمام جهان بابت افت شدید اقتصاد چین بهایی خواهد پرداخت چون بخش بزرگی از کیک اقتصادی جهان را تشکیل میدهد، اگرچه همراه با یک جایزۀ تسلیبخش بسیار خوشایند: برای اولین بار از سال 1949 به این سو میشود چین پساکمونیسم را تصور کرد.
وقتی در نوامبر 2022، هزاران نفر از کارکنان کارخانۀ فاکسکان با نادیده گرفتن دستورات پلیس از کارخانۀ بزرگشان در ژنگژو بیرون آمدند چون نمیخواستند با قرنطینۀ کووید زندانی شوند و عملاً به پلیسهایی که کوشیدند مانع آنها شوند حمله کردند، شی دستور شلیک نداد. در عوض بدون قید و شرط تسلیم شد و تمامی محدودیتهای کووید را برداشت -و مقامات حزب را دوپاره کرد. از آن زمان به بعد چین در وضعیت استرس پس از سانحه بوده است و حالا تلخی افزایش بیکاری جوانان و از دست رفتن پسانداز پیرها هم به آن اضافه شده است. شی جهان جالبی را به وجود آورده است که در آن هم میشود جنگ تایوان را تصور کرد و هم چین پساکمونیسم را.