اینکه پزشکیان جلسات مشورتی با رهبر انقلاب را آشکار کرد به معنای گرفتن استقلال مجلس است؟

اگر یک رئیس‌جمهور درباره یک یا چند نفر از کابینه یا معاونان، قبل از معرفی به مجلس، با همان مجلس یا با دستگاه رهبری یا با قوای دیگر مشورت و هماهنگی کند و بر فرض حسن را با حسین جابه‌جا کند، این عین عقلانیت است، نه از دست‌دادن استقلال قوه مجریه.

اینکه پزشکیان جلسات مشورتی با رهبر انقلاب را آشکار کرد به معنای گرفتن استقلال مجلس است؟

به گزارش زنهار، غلامرضا صادقیان در یادداشتی با عنوان «چرا کار مجلس عین استقلال بود؟» در روزنامه جوان نوشت:

رئیس‌جمهور در آخرین دفاع از کابینه پیش از رأی‌گیری، از برخی عرف‌ها عبور کرد. عرف آن بود که از جلسات مشورتی حرفی در علن نمی‌زدند. حالا که او چنین کرد، باید مسئله‌ای که این آشکارسازی به آن دامن زده است، به‌ویژه برای جوانان منسوب به جریان انقلاب تبیین شود. وقتی رئیس‌جمهور از وجود جلسات مشورتی خبر داد (هرچند ممکن است در آن مبالغه کرده باشد)، برخی آن را به حساب دخالت در امور مجلس یا گرفتن استقلال از مجلس گذاشتند. به دلایلی این ادعا خیلی سطحی است.

قوای سه‌گانه، دستگاه رهبری، قوای نظامی و باقی نهادها هریک در قانون از قوای دیگر استقلال دارند، اما این استقلال، مانند استقلال سنگ از چوب نیست. استقلال قوا در جوامع انسانی که نظمی پیوسته و درهم‌تنیده دارد، دقیقاً وقتی معنا می‌یابد که «پیوندها» نیز به‌خوبی تعریف و درنظر گرفته شود و به مرحله عمل درآید. استقلال مطلق، در وظایف ذاتی هر یک از قوا معنا می‌یابد، نه در وظایف مرتبط. در آنجا که پیوندها و ارتباطات ظهور می‌کند، هماهنگی‌ها و مشورت‌ها ناگزیر است. اگر فرضاً یک رئیس‌جمهور پیوندهای قوا را درنظر نگیرد و بدون ملاحظات منطقی قدرت، با ایدئال‌های خود جلو برود، خود او نماد استبداد می‌شود؛ و اگر درباره یک یا چند نفر از کابینه یا معاونان، قبل از معرفی به مجلس، با همان مجلس یا با دستگاه رهبری یا با قوای دیگر مشورت و هماهنگی کند و بر فرض حسن را با حسین جابه‌جا کند، این عین عقلانیت است، نه از دست‌دادن استقلال قوه مجریه.

کلیت کابینه و شخص رئیس‌جمهور موجب هضم و یکدست‌شدن وزیران می‌شود. قدرت در دست کل کابینه است، نه در دست یک وزیر که حالا نگران باشیم او چه می‌کند یا چه نمی‌کند. البته شخص وزیر مهم است، اما کابینه، «وزیرمحور» نیست، بلکه حتی «رئیس‌جمهورمحور» هم نیست. کابینه اتفاقاً وقتی نهاد نظارتی مجلس و قوای نظارتی دیگر و نظارت رسانه‌های آزاد را بر سر خود می‌بیند، خودبه‌خود «قانون‌محور» می‌شود و باید به‌ویژه این حد از آزادی رسانه‌ها وجود داشته باشد تا جور وظایف تمامی قوا را در کم‌کاری در اجرای قانون بکشند. پس استقلال مجلس یا هر قوه‌ای وقتی خدشه‌دار می‌شود که پیوندها را درنظر نگرفته باشیم. با این استدلال حتی اگر همین مجلس به نیمی از کابینه هم اعتماد نمی‌کرد، لزوماً به معنای استقلال مجلس نبود و حالا که به تمامی کابینه اعتماد کرده است، به‌معنای پذیرش امر خارج از مجلس نیست.

معتقدم این هماهنگی بین یک مجلس و دولت که به‌رغم داشتن سابقه، از استاندارد بالایی برخوردار بود، ریشه در بلوغ سیاسی سال‌های اخیر داشت. ما سال‌ها «هرچه فریاد دارید بر سر امریکا بکشید» را از امام داشتیم، اما بلوغ فهم این انگاره را نداشتیم. همین انگاره را رهبری معظم هر سال به زبانی تازه بیان می‌کنند. اما جریان اصلاحات کاملاً خلاف وفاق ملی عمل می‌کرد و هر وفاقی را در پذیرش بی‌چون‌وچرای ایده‌های خود می‌دید که این موجب شد یک جریان واکنشی قوی دربرابر خود بسازد و فریادها به داخل کشیده شود. آشوب پاییزی ۱۴۰۱ و اتفاقات پس از آن، آنگاه طوفان‌الاقصی و پیامدهای آن و دشمنی و ترورهای صهیونیست‌ها مانند یک سیلی بر گوش جریان‌های سیاسی بود تا بدانند که وفاق داخلی مهم‌تر از هر توان دیگری مقابل دشمنی‌های خارجی عمل می‌کند. این بلوغ حتی پس از وقایع سال ۸۸ ایجاد نشد.

در آن‌زمان دوپاره‌شدن ملت، امریکا و اوباما را به طمع انداخت تا سنگین‌ترین تحریم‌های تاریخ ملت‌ها را بر ملت ایران وضع کنند، اما گویا زمان عبرت‌گرفتن نبود. اکنون چنین زمانی فرارسیده است. کسانی که دعوی ولایت‌پذیری دارند، نباید از کنار سخنان رهبری درباره اینکه دشمن واقعی و شیطان اکبر امریکاست، نه برادر فرضاً ناباب، به‌سادگی عبور کنند. چطور پس از آنکه رهبری گفتند از بن دندان باور کنید پیروزی و موفقیت دولت آقای پزشکیان، پیروزی همه است، کسانی کابینه یا حتی بخشی از آن را با پادگان اشرف یا با تیم صهیونیست‌ها مقایسه می‌کنند؟!

اگر کلیت نظام، امری را چونان یک بازنمایی از بلوغ و عقلانیت سیاسی پذیرفته است، چرا باید آن را با این سخنان به کام ملت حرام کرد؟ قطعاً بخشی از این بلوغ سیاسی باید این باشد که سخت‌ترین نظارت‌ها و شدیدترین مطالبات بر دولتی که همه با او وفاق کردند، اعمال شود و شخص رئیس‌جمهور مسئول است که پاسخگو باشد، نه بهانه‌آور. به‌جای تخریب این وفاق، بروید و از رئیس‌جمهور هر روز و هر ساعت تلاش و کار مطالبه کنید. اگر دکتر پزشکیان قبلاً گفته است که من عدد و رقم به مردم وعده ندادم و هر کاری که نتوانستم بکنم صادقانه به مردم می‌گویم، باید به او بگوییم که اتفاقاً مردم عدد و رقم می‌خواهند و «نتوانستم»‌های شما به کار مردم نمی‌آید؛ و این آرامشی را که رهبری و مردم و جریان‌های سیاسی غیرهمسو به شما ارزانی داشتند، پاس بدارید و بهانه‌جویی نکنید. این بهترین کار است، اگر عقلانیتی باشد.

منبع: جوان

    دیدگاه شما
    پربازدیدترین اخبار