حمله تند آقای بازیگر به محسن رضایی
رضا کیانیان نسبت به وضعیت اخیر اقتصادی و معیشتی مردم انتقاد کرد.
به گزارش زنهار؛ رضا کیانیان با خطاب دادن محسن رضایی دستیار اقتصادی رییس جمهور در پستش نوشت:
«جراحی اقتصادی» تا به حال اسمهای گوناگونی داشته. تحریم، قبلتر توطئههای امپریالیسم و کارشکنی دشمنان.
همهی این اسمها، یعنی «تورم و گرانی»! برای جلوگیری از تورم و گرانی تمام رؤسای جمهور دستورها ی قاطع دادند. . ونهایتاً ستاد تنظیم بازار تشکیل دادند. ولی اتفاقی نیفتاد. فقط حقوق بگیر اضافه شد.
تا بالاخره آقای رییسی، با ۷۰۰۰ صفحه برنامه برای اقتصاد ایران خطاب به مسوولان دستور دادند: جلسات و برنامهریزیهای خود را بر این محور تنظیم کنید که در کوتاهمدت و حتی برای همین شب عید (۱۴۰۱) بتوانید با اقدامات جهادی، دستگیر فقرا و نیازمندان جامعه باشید. ولی باز هم نشد که نشد.
گرانی اسب سرکشی بود که به هیچ دستور و ابلاغ و بخشنامه گوش نمیکرد. بالاخره برادر محسن رضایی که سال هاست در انتخابات ریاست جمهوری شرکت میکردند و طرحهای فدرالی و اقتصادیشان را مطرح مینمودند.
تیغ جراحی را از رو بستند و به عنوان مشاور اقتصادی وارد میدان شدند. ایشان خیلی جهادی اقتصاد مردم را جراحی کردند! انداختند دور! بدون این که به مردم خبر دهند و از مردم بپرسند راضی هستند یا نه. بدون بیهوشی اقتصادشان را بریدند و این شد که مردم از درد فریاد زدند و راهی خیابانها شدند.
حالا هر کاری میکنند که مردم فریاد نزنند و برگردند خانه، نمیشود. خواستند اقتصاد مردم را دوباره بدوزند. نشد. با داروی بیهوشیِنوبت اول ۲۶۰/۰۰۰ تومان هم نشد. مثل نوش دارو بعد مرگ سهراب بود. نیروی ضد شورش فرستادند، اثر نکرد.
البته اگر برادر محسن زودتر رییس میشدند، اقتصاد مردم را زودتر میبریدند. و نمیدانم بهتر میشد یا بدتر. ایشان میگوید دکترای اقتصاد دارد. من نمیفهمم ایشان با این همه مشغله، چگونه توانستند درس بخوانند و تز دکترا بنویسند و دکترا بگیرند.
شاید همان ۷۰۰۰ صفحه بوده که دست به دست چرخیده. الله اعلم. مگر این که ایشان نبوغی فرا انسانی داشته باشند. و همان نبوغ خاک بر سر باعث شد یکباره جراح شوند.
و حالا ایشان ماندند و مردمی که اقتصادشان بریده شده و از درد در خیابان فریاد میکشند. به هر حال الان اقتصاد مردم دست برادر رضایی ست و نمیداند با آن چه کند. تو دستش نگه دارد؟ بگذارد در جیبش؟ نمیداند.
احتمالا در هیئت دولت مطرح میکند و میگذارد روی میز، ولی هیچ وزیری تحویل نمیگیرد. فقط وزیر آموزش و پرورش گردن گرفت و نبود اتوبوسهای شرکت واحد را تغییر نام داد.
اسمش را گذاشت آلودگی و تمام مدارس و دانشگاهها را تعطیل که دانشجویان در خیابانها سرگردان نباشند و احتمالا از درد فریاد نزنند.