اعترافات خبرساز هدی رستمی شنیدنی شد

به گزارش زنهار، او نوشت: دو نفر به اسم احسان عبدی‌پور و سوشیانس شجاعی‌فر را نشونده اونجا و براشون حرف می‌زنه! کارکرد این دو نفر واقعا مشخص نیست. (کارشون سوالات همدلانه و شنوندگی است گویا)

خلاصه نکات:

* پدر من با صدام مشکل داشت و با هر کی علیه صدام بود، موافق و همراه بود- نمی‌دونم پدرو با شدحبی، حشدالشعبی نمی‌دونم چی‌چی، بوده یا نه ولی فکر کنم اینا با داعش جنگیدند. ولی اینکه بابای من با اونا موافق بوده، نبوده رو چه می‌دونم

* پدر و مادر خودشون رو عراقی می‌دونن، من خودمو ایرانی می‌دونم، و برادرم سوئدی. بابام خیلی ملو و اهل قلمه ها- به بابام افتخار می‌کنم حالا نمی‌دونم-اینو هیشکی نمی‌دونه ولی مامانم در کلیسا نماز می‌خونه.

چرا اومدم ایران؟

* با پاسپورت سوئدی ویزا گرفتم و اومدم ایران (حالم خوب نبود سوئد و به این دلیل اومدم ایران) مجموعه عکسی داشتم به اسم «شهر ممنوع» عاشق کتاب «خانوم» بودم. -اگر بدونید چقد کوبایی‌ها با این ماشین رنگی‌ها حال‌شون بده، با اونا عکس نمی‌گیرید؟ حتما می‌گیرید.  اگه ما می‌خواستیم کمک کوبایی‌ها کنیم،چرا تا الان نکردیم؟ چرا امریکا تا الان کوبا رو کمک نکرده؟ من اصلا آدم سیاسی نیستم و متنفرم از سیاست.

* من نمی‌تونم مشکلات رو در ایران حل کنم ولی بعضی‌وقتا دوس دارم دل‌خوشی‌های خودم رو هم داشته باشم- همین الان تو کافه‌ها و خیلی‌ جاها آدما خیلی راحت لباس می‌پوشن. عربستان غلط‌کرده ایرانی‌ها رو راه نمی‌ده جایی که بش اعتقاد دارن.

* درباره مستند: فرصت یه سفر مجانی بود!