چرا نگهبان شب برای اسکار انتخاب شد!
محمدتقی فهیم معتقد است که انتخاب فیلم سینمایی «نگهبان شب» برای اسکار یکی از اشتباهترین انتخابها بود و قطعا این فیلم شانسی برای پذیرش در اسکار ندارد، چون پر از یاس و سرخوردگی است و مسئله مردم را به نمایش نمیگذارد.
به گزارش زنهار، پس از آنکه تقریبا همه کشوررها نام فیلمهای خود برای شرکت در اسکار را اعلام کردند ایران دست به کار شد و از میان تمام گزینههای بسیار محدودی که روی میز داشت؛ یعنی «بعد از رفتن»، «آخرین تولد»، «بی مادر»، «پرونده باز است»، «تصور»، «دست انداز»، «دسته دختران»، «ستاره بازی»، «ستون ۱۴»، «سه کام حبس»، «شهرک»، «غریب»، «کت چرمی»، «مصلحت»، «نگهبان شب» و «ملاقات خصوصی» دستش را گذاشت روی «نگهبان شب» رضا میر کریمی، انتخابی که معدود افرادی با آن موافق بودند.
تاکنون در ۲۸ دورهای که ایران در اسکار نماینده داشته، سینمای ایران تنها موفق به سه نامزدی اسکار بهترین فیلم خارجیزبان و یک نامزدی اسکار بهترین فیلمنامه شده که این نیز به دریافت دو اسکار برای اصغر فرهادی انجامیده است. علاوه بر «فروشنده» و «جدایی» اصغر فرهادی، «بچههای آسمان» مجید مجیدی دیگر فیلم ایرانی نامزد اسکار بوده است. هر دوی این فیلمسازان تاکنون رکورددار معرفی بهعنوان نماینده سینمای ایران هستند و در این میان مجید مجیدی شش بار و اصغر فرهادی نیز پنج بار بهعنوان نماینده سینمای ایران معرفی شدهاند. رضا میرکریمی، نرگس آبیار و وحید جلیلوند نیز از دیگر فیلمسازانی هستند که تاکنون به اسکار معرفی شدهاند.
به بهانه این انتخاب سراغ محمد تقی فهیم، منتقد سینما و کسی که خود در دورههایی در هیات انتخاب فیلم برای اسکارحضور داشت، رفتیم تا به گفتوگو درباره این ماجرا بپردازیم که در ادامه میخوانید.
به نظر شما انتخاب «نگهبان شب» برای اسکار انتخاب درستی بود؟
از دو منظر مخالف انتخاب «نگهبان شب» هستم، فیلمی است که از هیچ لحاظ مناسب ارسال به اسکار نیست یعنی اگر قرار باشد ما فیلمی را به اسکار ارسال کنیم باید از ویژگیهای اسکار بهرهمند باشد، ضمن اینکه این فیلم ویژگیها و مولفههای اصلی یک فیلم با ویژگی ایرانی را ندارد اینکه صرفا داوران فکر کنند اگر یک فیلم به بحرانها و موضوعات روز اشاره دارد، نباید به اسکار ارسال شود، تصور اشتباهی است به این خاطر که شما «جدایی نادر از سیمین»به کارگردانی اصغر فرهادی را در نظر بگیرید، در راستای مهاجرت بود اما به معنای تبلیغ علیه کشور و فیلم روی پای خودش ایستاده بود و جای دفاع داشت ضمن اینکه ویژگیهای مدنظر اسکار را هم داشت. اما «نگهبان شب» فیلم قابل دفاعی نیست، یعنی اگر دو دهه پیش این فیلم ساخته و انتخاب میشد ممکن بود حرفی برای گفتن داشته باشد اما اکنون نه...
چرا این حرف را میزنید بخاطر موضوع یا نحوه ساخت؟
موضوعش را میگویم وگرنه فیلم در اجرا اشکالات بسیار بسیار زیادی دارد، فیلم یک داستان بحرانزده و غمآلود است که جریان سرمایهداری کلان را دنبال میکند و نهی میکند حتی تکلیفش با این امر هم چندان مشخص نیست، فیلم یک موضع مشخص ندارد و اجرا یعنی نورپردازی، اسپانسرینگ و همه موارد بسیار ایراد دارد به اصطلاح امروزیها بخواهیم بگوییم، فیلم بسیار دِمُده است.
خب انتخابهای دیگر داشتیم؟
ببینید نکته همین است دیگر، انتخابهای چندانی نداشتیم چون سینما آسیب دیده اما قطعا انتخابهای بهتری داشتیم، مثلا فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» که من به آن نقدهای زیادی هم دارم، اما به مراتب انتخاب بهتری نسبت به «نگهبان شب» بود دغدغه اجتماعی و موضوع روز را به نمایش میگذاشت اما فیلم «نگهبان شب» فاقد همه این موارد است. کشورها معمولا ضمن اینکه دنبال اسکار هستند، به دنبال معرفی و دفاع از کشورشان نیز هستند.
انتخابکنندگان توانستند این کار را انجام دهند و تمام این اهداف را محقق سازند؟
نه، به نظر من و متاسفانه انتخابکنندگان از جریان جهانی تولید در سینما بسیار عقب هستند و نتوانستند این مواردی که گفتم را محقق کنند. فیلم «نگهبان شب» واقعا یاسآور است و مخاطب خودش را دستکم میگیرد و میخواهد موارد بسیاری را به مخاطبش حقنه کند، درصورتی که مخاطب امروز میخواهد فیلم را بپذیر نه چیز دیگری و انتخابکنندگان هم میگویند ما با مخاطب کاری نداریم و این اشتباه است، اسکار انتخاب فیلم مخاطب است، فیلمی شانس دارد که در گام اول مخاطب از آن استقبال کند و باید بپذیریم این فیلمی که ما ارسال کردیم چیزی نیست که مورد استقبال مخاطب قرار بگیرد و بیشتر ضد مخاطب است.
گفتید هیچیک از این مواردی که به آن اشاره کردید را ندارد، فرهنگ ایرانی را هم اشاعه نمیدهد؟
نه، اصلا جنسش از سرخوردگی است و فیلم مسئله مردم نیست و هیچ موضوع قابل دفاعی ندارد. حالا چرا این فیلم ارسال میشود؟ چون بیش از آنکه بخواهد بگوید دستمان خالی است نگاه انتخابکنندگان نگاه واپسگرایی است و مربوط به دو سه دهه قبل است که اتفاقا بسیار هم ضد مخاطب است.
نام میرکریمی تا چه اندازه در این انتخاب تاثیرگذار بوده است؟
یک سری موارد دیگر وجود دارد، حالا ممکن است نام آن را بگذارند رابطه رفاقت یا هرچیزی اما واقعیت این است که این مسئله حتی در موارد داخلی هم وجود دارد. میر کریمی بعد از فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» جهش چندانی نداشت و از فضای سینما دور شد و به فضای سیاسی کمی نزدیکتر شد و در چند فیلم آخرش از مخاطب دور شده است. الان مسئله سیاست بر سینما اولویت پیدا کرده است و این ماجرا یک آسیب جدی برای سینما است. نکته بعدی که به این ماجرا آسیب جدی وارد کرده است، انحصار طلبی فارابی است و نباید انحصار را تحمیل کند که فیلم برای ما است و چون جاهای دیگر فیلمهایمان مورد استقبال قرار نگرفته و متضرر شدهایم، آن را برای اسکار بفرستیم و... .
شانس این فیلم در اسکار را چقدر میبینید؟
من شانسی برای این فیلم نمیبینم و به نظرم شانسی ندارد، چون فیلم از نظر سینمایی اعتباری ندارد و از نظر رویکردهای سیاسی هم آنقدر پیشرو یا رادیکال نیست بنابراین یک فیلم بسیار زیر خط متوسط است ولی من امیدوارم دستکم یک جایی پیدا کند. ماجرا این است که هیات انتخاب بسیار دموکرات چیده شده، اما نه مانند دوره شمقدری یکدستی دارد، نه نسل جوان و ایدههای جوان در آن وجود دارد و خب نتیجه هم همین شده است.