هتک حرمت دختر تهرانی در خانه متروکه ۴ پسر شیطان صفت کرجی
دختر جوان که دوستی با زن مطلقه زندگیش را نابود کرده درباره فرارش از منزل و آزار و اذیت توسط پسران پرده برداشت
به گزارش زنهار، مریم دختر جوان که به خاطر اختلاف با مادرش از منزل خارج شده بود به منزل زن مطلقه رفته و پس از فرار از آن جا نیز در دام ۴ پسر جوان کرجی افتاده و توسط آن ها مورد آزار و اذیت واقع می شود در ادامه ماجرای هتک حرمت دختر تهرانی را از زبان وی در دادسرا با هم می خوانیم.
این دختر که مریم نام دارد چند روزی میشد که با مادرش دچار اختلاف شده بود. اختلافات مادر و دختر ادامه داشت تا اینکه مریم از طریق شبکه اجتماعی با زنی آشنا شد و وقتی فهمید که او از همسرش طلاق گرفته و تنها زندگی میکند تصمیم به فرار از خانه گرفت. مریم شبانه وسایلش را جمع کرد و وقتی مادرش خواب بود فرار کرد و به خانه زن تنها رفت.
مادر مریم وقتی متوجه فرار دخترش شد به جست و جو پرداخت و خبر ناپدید شدنش را به پلیس گزارش داد تا اینکه ۲روز بعد دخترش را در خانه زن تنها به نام سمیه پیدا کرد.
این زن پیش روی قاضی جنایی تعهد داد تا دیگر دختر فراری را به خانهاش راه ندهد اما این پایان ماجرا نبود چرا که چند روز بعد مریم دوباره با مادرش درگیر شد و از خانه فرار کرد اما دومین فرار برایش گران تمام شد. هفته گذشته اهالی خیابانی در پایتخت صدای دعوا و درگیری از آپارتمان زن جوانی را شنیدند و پلیس را خبر کردند.
سر و صداها نشان میداد ۲زن با هم درگیر شدهاند و کارشان به زد و خورد کشیده است. وقتی هر دو دستگیر و به اداره پلیس منتقل شدند معلوم شد که مادر مریم وقتی متوجه شده که دخترش برای دومین بار از خانه فرار کرده و به همراه پسری جوان به خانه زن تنها رفته، به آنجا رفته و با سمیه درگیر شده است.
سمیه تعهد داده بود که دیگر دختر ٢٠ ساله را به خانه راه نمیدهد. او گفت: مریم شبانه با چشمانی اشکبار به خانه من آمد و مدعی شد که مادرش او را کتکزده است. از او خواستم به خانهاش برگردد اما آنقدر التماسم کرد که دلم به حالش سوخت و او را بار دیگر به خانهام راه دادم اما مادرش روز بعد به خانهام آمد و جنجال به پا کرد.
همزمان مریم هم وقتی مادرش را دید از خانه من فرار کرد و مادر مریم با مشت و لگد به جان من افتاد. در چنین شرایطی قاضی دستور بازداشت سمیه را صادر کرد.
درحالیکه جستوجو برای یافتن دختر فراری ادامه داشت ٢۴ ساعت بعد مریم که از شدت ترس دست و پایش میلرزید به دادسرا رفت و از حادثه ای شوم خبر داد. او گفت: وقتی مادرم به خانه سمیه آمد و جنجال به پا کرد از آنجا فرار کردم. پسر مورد علاقهام هم مرا ترک کرد و جواب تماسهای تلفنیام را نمیداد.
من هم به پارکی در غرب تهران رفتم و در آنجا با پسری آشنا شدم. با او درددل کردم که پسرجوان مدعی شد من را به خانه بستگانش میبرد تا شب در خیابان نمانم. من هم به او اعتماد کردم و سوار موتورش شدم. او به سمت کرج رفت و من را به خانهای متروکه برد.
در آنجا ٣ نفر از دوستانش هم آمدند و هر ۴ نفر با تهدید من را مورد آزار و اذیت قرار دادند. ٢۴ ساعت در آنجا زندانی بودم تا اینکه سرانجام آزادم کردند. بنابه این گزارش ۴ شیطان تحت تعقیب هستند.رکنا