دختر 9 ساله در حجله مرد 90 ساله!
یک دختر بچه 9 ساله که در ازای پول به خانواده اش به زور زن پیرمرد 90 ساله شده بود بعد ازدواج از حجله فرار کرد.
مرد فقیر افغان در قلعه نو ولایت بادغیس که پس از قطع کمک های امداد بین المللی مجبور شده بود که دختر ۹ ساله خود را به مردی ۵۵ ساله بفروشد.والدین این دختر گفته اند که راه دیگری برای نجات خانواده از گرسنگی نداشته اند.پروانه ملک در ازای ۱۶۰۰ پوند زمین، گوسفند و پول نقد به مردی به نام قربان فروخته شده بود.مردی که ۲۰۰ هزار افغانی (حدود ۲۲۰۰ دلار) به پدر این دختر پرداخته است، گفته که او را برای ازدواج نخریده است.
او گفت می خواهد از این دختر مانند یکی از فرزندانش نگهداری کند. این دختر بعد از مراسم ازدواج از حجله متواری شد.
کودکهمسری پدیدهای نامآشنا در سطح جهان است که از دیرباز وجود داشته و دارد؛ پدیده کودکهمسری مصداق بارز نقض حقوق کودکان و نمونهای از خشونتهای جنسیتی علیه کودکان است که امروزه هم در سطح جهان بنا به دلایل مختلفی در حال افزایش است. براساس مفاد پیماننامه جهانی حقوق کودک، کودک به کسی گفته میشود که سن او کمتر از ۱۸ سال باشد، در ایران هم کودک به فردی گفته میشود که به سن بلوغ نرسیده باشد؛ سن بلوغ در ایران مطابق تبصره ماده 1210 قانون مدنی برای دختران 9 سال تمام قمری و برای پسران 15 سال تمام قمری تعیین شده است.
به زبان خیلی ساده و عامیانه هم در عرف جامعه ما ازدواج یک دختر 10 تا 14 سال با پسری که سن او بین 25 تا 35 سال یا بالاتر است را کودکهمسری میگویند، البته در تعریف جامعتر کودکهمسری باید بگویم که اصولا ازدواج افراد زیر 18 سال را میتوانیم تحت شرایطی کودکهمسری تلقی کنیم. این را باید بدانیم که کودکان از آسیبپذیرترین گروههای اجتماع هستند و خطر تعرض افراد گوناگون در خانواده یا جامعه همواره آنها را تهدید میکند، که یکی از خطرات بالقوه درباره کودکان، کودکآزاری است که متأسفانه پدیده کودکآزاری با پدیده کودکهمسری رابطه متقابل و تنگاتنگی دارد.
درباره پدیده کودکهمسری باید این نکته را بگویم که این پدیده اجتماعی سلامت جسمی و روحی کودکانی را که بهناچار قربانی کودکهمسری شدهاند، بهشدت به خطر میاندازد که این مسئله برای آینده جامعه ما هم بسیار نگرانکننده است. در کمال ناباوری باید بگویم که امروزه شاهد روند افزایشی پدیده اجتماعی کودکهمسری در کشور هستیم. اگر بخواهیم از این پدیده اجتماعی پر از آسیب در کشور جلوگیری کنیم، باید همه افراد جامعه تلاش کنیم و برای کاهش این پدیده ابتدا یک قانون خاص با ضمانت اجرای بالا تصویب و پس از آن با فرهنگسازی و آگاهیرسانی به کاهش این پدیده کمک کنیم.
افزایش پدیده کودکهمسری دلایل مختلفی دارد؛ برخی از خانوادهها بهویژه خانوادههایی که در مناطق محروم یا شهرهای کوچک زندگی میکنند، به دلیل فقر مالی و بحرانهای فرهنگی، اجتماعی، سنتی و خانوادگی به اجبار روزگار از این ازدواجها حمایت میکنند و کودکان خود را در سنین پایین و حتی در برخی از موارد قبل از رسیدن به بلوغ جسمی، جنسی، عقلی، عاطفی و... به ازدواج اجباری با افرادی که عموما سن بالایی دارند و در مواردی هم دارای تمکن مالی خوبی نسبت به خانواده آن دختر هستند، درمیآورند. این مسله بیشک سبب افزایش پدیدههای اجتماعی دیگر مثل: طلاق، فرار از خانه، سقط جنین، ازدواج سفید، تنفروشی، اعتیاد و... میشود.
بهعنوان یک محقق در علم حقوق معتقدم باید از آسیبهای شدیدی که پدیدههای اجتماعی، بهویژه پدیده کودکهمسری دارد، صحبت کنیم تا مردم از آسیبهای روحی و جسمی ازدواجهای ناخواسته و بیشتر اجباری آگاه شوند؛ چراکه آگاهی مردم سبب میشود پدیدههای اجتماعی کاهش یابد و در نتیجه جامعه سالمتری هم خواهیم داشت. قطعا اگر جلوی پدیده کودکهمسری گرفته نشود، ما شاهد افزایش پدیده طلاق و ظهور پدیدههای اجتماعی دیگر مانند پدیده کودکان بیوه یا پدیده کودکآزاری در سطح جامعه خواهیم بود.
در کمال تأسف باید بگویم در اکثر مواردی که خانوادهها از پدیده کودکهمسری حمایت میکنند، به این دلیل است که فرزند آنها به بلوغ جنسی رسیده و میخواهند به این نیاز فرزند خود پاسخ بدهند؛ اما والدین باید بدانند که ازدواج در سنین پایین به خاطر ناآگاهی کودک از ماهیت زندگی مشترک سبب میشود آنها نتوانند همدیگر را بهخوبی درک کنند یا نتوانند نیازهای یکدیگر را شناسایی کنند و پاسخ مناسب به نیازهای هم بدهند؛ براساساین ممکن است به خاطر این ناآگاهی متحمل فشارهای روحی و روانی زیادی شوند که گاهی این آسیبها اصلا جبرانپذیر نیست.
حفظ آبرو و شرف خانوادگی هم یکی دیگر از دلایلی است که باعث افزایش کودکهمسری در جامعه ما شده. به طور کلی در جامعه ما ازدواج زودرس بهعنوان وسیلهای برای حفاظت دختران از رابطه جنسی خارج از ازدواج در نظر گرفته شده است؛ چراکه هایمن یا همان بکارت دختر ما برای برخی از خانوادهها اهمیت بسیار بالایی دارد و از طرفی ارزش و جایگاه مادری و همسری در جامعه و عوامل فرهنگی و اجتماعی در تداوم آن نقش دارند و ملاحظات اخلاقی و واژه آبرو در جامعه ما از عوامل مؤثر بر ازدواج کودکان محسوب میشود.
بهصراحت میتوانم بگویم که ازدواج کودکان در سنین پایین نوعی تضییع حقوق کودکان و ظلم به آنها محسوب میشود. متأسفانه صدای این کودکان و اعتراض آنها به گوش هیچ کسی نمیرسد و آنها مجبورند به چنین تصمیم اشتباهی که از طرف خانواده آنها گرفته شده، تن داده و بهسختی زندگی کنند. این مسئله نگاه قانونگذار ما را میطلبد تا با وضع یک قانون جامع و علمی نسبت به منع کودکهمسری اقدام کرده و از این کودکان بیپناه و مظلوم به طور قانونی حمایت ویژه به عمل آورد.
در ایران مطابق با ماده 1041 قانون مدنی ازدواج دختران زیر 13 سال و پسران زیر 15 سال با اجازه ولی و تشخیص مصلحت از طریق دادگاه امکانپذیر است؛ از طرفی مطابق قانون حمایت از خانواده مصوب سال 1353 ازدواج کودکان زیر 18 سال ممنوع اعلام شده بود که در سال 1391 با اصلاح قانون حمایت از خانواده این مورد از قانون ما حذف شد و باعث روند افزایشی پدیده کودکهمسری از سال 1391به بعد شد. یکی از مشکلات اساسی درباره کاهش پدیده کودکهمسری درحالحاضر نبود یک قانون خاص علمی است که میتواند جلوی این ازدواجها را بگیرد.
یکی از مهمترین دلایلی که بهعنوان یک پژوهشگر معتقدم باید پدیده کودکهمسری را منع کرد، آسیبهای جسمی است که این کودکان بر اثر حاملگی در سنین پایین تجربه میکنند؛ چراکه سن یکی از مهمترین عوامل در بارداریهای پرخطر است. به گفته محققان حوزه پزشکی متوسط سن بارداری نرمال بین 20 تا 35سالگی است و سن زیر 18 سال بارداری پرخطر محسوب شده و ممکن است علاوه بر افزایش خطر مرگ مادر و نوزاد بیماریهای زیادی را ایجاد کند.
از دیگر پیامدهای منفی ازدواج کودکان آسیبهای جنسی است که کودکان متحمل میشوند. با ازدواج یک کودک او ممکن است در معرض رابطه جنسی اجباری با همسر خود قرار بگیرد و برای او که هنوز از نظر جسمی و جنسی به بلوغ کافی نرسیده، این مسئله ممکن است بهشدت به او آسیب روحی و جسمی وارد کند؛ چراکه دختران در سنین پایین بنا به ضعف بدنی که دارند، آسیبپذیرتر هستند.
کودکهمسری بیشک سلامت روحی کودکان را به مخاطره میاندازد؛ چراکه ازدواج زودهنگام حکم به پایان ناگهانی کودکی داده و با بازداشتن کودکان از رشد فیزیولوژیکی و جسمی لازم برای آمادگی ذهن و جسم و فکرشان برای تبدیلشدن به همسرانی بالغ، والدینی آگاه و در کل شهروندانی کنشگر، آنها را با بیرحمی تمام وارد دنیای بزرگسالی میکند. ازدواج در سنین پایین با مسیر طبیعی رشد تناقض دارد؛ چراکه اینچنین ازدواجهایی دختران را دچار ضعف کرده و قدرت تصمیمگیری آزاد و استقلال درونی آنها را از بین میبرد.
شکی نیست که شرایط اقتصادی و معیشتی نابسامان از اصلیترین دلایل رواج کودکهمسری در جوامع مختلف ازجمله جامعه ما است. متأسفانه در شرایط بد اقتصادی خانوادههایی که دچار این بحران هستند، گاهی اوقات معتقدند ازدواج یکی از فرزندان میتواند به بهبود وضعیت معیشتی آنها کمک کند و براساساین از کودکهمسری استقبال میکنند که این مسئله تلاش مسئولان برای بهبود وضع معیشتی را میطلبد تا از کودکهمسری کاسته شود. حتی در برخی از موارد مشاهده شده است که ازدواج دختر راهی برای پرداخت بدهی یا حل اختلاف میان والدین آنها و دیگران است که این مسله بیشک نقض حقوق کودکان و بیعدالتی مطلق درباره کودکان قربانی کودکهمسری است. متأسفانه رسمهای قومی و قبیلهای یا عرفهای غلط محل سکونت یا اعتیاد والدین از عوامل ازدواج زودرس کودکان در جامعه ما محسوب میشود.
ازجمله پیامدهای منفی کودکهمسری در سطح جامعه به صورت خلاصه عبارتاند از: شیوع افسردگی و اختلالات اضطرابی، وسواس فکری و قاعدگی نامنظم، بیثباتی شخصیتی و افزایش پدیده طلاق، جدایی از محیط صمیمی خانواده و دوستان، ثبتنشدن ازدواجها و ظهور پدیده کودکان بیوه، افزایش خشونت خانگی و کودکآزاری، نداشتن هویت مشخص و رشد بیرویه جمعیت پنهان در مناطق حاشیهای، تنفروشی و افزایش کودکان نامشروع، محرومیت از تحصیل، افزایش فرار از خانه و خودکشی، افزایش سقط جنینهای غیرایمن و زیرزمینی، زایمان زودرس و افزایش تولد نوزادان کموزن، فشار زیاد برای بارداری و افزایش سایر بیماریها، بلوغ زودرس و عدم درک نیازهای دختران، زایمان طولانی به همراه خونریزی شدید و خطر مرگ مادر.
در پایان باید خاطرنشان کرد که با آگاهیدادن صحیح و علمی به مردم از پیامد پدیدههای اجتماعی در سطح جامعه، میتوانیم باعث کاهش آسیبهای مختلف بشویم؛ چراکه هیچ جامعهای نمیتواند ادعای سلامت کند، وقتی که خانوادههای آن جامعه به تبع آسیبهای اجتماعی دچار بحران باشند.