ثروتمندان بیشتر عمر میکنند یا فقرا؟
کودکان و خانوادهها ممکن است به دلیل فقر، نابرابری مالی و استرس مالی با انواع اثرات روانی کوتاهمدت و بلندمدت مواجه شوند.
به گزارش زنهار، فقر یکی از مهمترین مشکلات حال حاضر جوامع است و در سالهای اخیر، نرخ افرادی که در فقر زندگی میکنند بهطور پیوسته افزایش یافته است. این وضعیت تنها مربوط به کشورهای با درآمد پایین و متوسط نیست. در گزارشی که با همکاری دو موسسه مرکز سلامت روان (center mental helth) و تلویزیون بیبیسی(bbc childeren in need) تهیه شده، تخمین زده شده که در سالهای 2022 تا 2023، حدود 3/4 میلیون کودک و جوان در بریتانیا در فقر زندگی میکردند. بر اساس این گزارش در حال حاضر نیز بهطور متوسط 9 کودک در یک کلاس درس در فقر زندگی میکنند. برخی از گروهها بهطور نامتناسبی تحت تاثیر هر دو مشکل فقر و سلامت روان قرار میگیرند، مانند افرادی که به دلیل نژاد یا قومیتشان در جامعه مورد تبعیض و نابرابری قرار میگیرند، کودکانی که تجربه مراقبت (در سیستمهای حمایتی) داشتهاند، کودکانی که والدینشان مشکلات سلامت روان دارند و کودکان و والدین معلول. پژوهشها نشان میدهد که فقر و نابرابریهای مالی با مجموعهای از پیامدهای نامطلوب، از جمله مشکلات سلامت روان مانند اضطراب و افسردگی برای افراد در تمام سنین مرتبط هستند و این رابطهای علت و معلولی است، نه صرفاً یک ارتباط ساده. بررسی رابطه میان فقر و سلامت روان و راهحلهای سیاستی در این گزارش میتواند برای ایران که با مشکلات فقر و سلامت روان بهطور شدیدتری دستوپنجه نرم میکند، مورد توجه قرار گیرد.
با وجود اینکه شناخت پیوند میان فقر و سلامت روان در حال افزایش است، اما هنوز تعداد زیادی از کودکان و خانوادهها بدون یک شبکه ایمنی مالی و حمایت عاطفی باقی ماندهاند و به دلیل افزایش هزینههای زندگی، تعداد بیشتری از خانوادهها نسبت به گذشته تحت فشار قرار گرفتهاند. هم سیاستهای مربوط به فقر و هم سیاستهای مربوط به سلامت روان پیچیده هستند و شامل مجموعهای از برنامهها میشوند که هدف آنها حمایت از خانوادهها در سطح ملی و محلی است. با این حال، بسیاری از خانوادهها در چند دهه گذشته به دلیل عوامل متعدد بیشتری به فقر کشیده شدهاند. همچنین با اینکه سرمایهگذاریهایی در خدمات سلامت روان انجام شده است، جوامعی که با محرومیت و نابرابری مواجهاند کمتر احتمال دارد از این خدمات بهرهمند شوند. برای مقابله با این مسائل، درخواستهای فزایندهای از سوی جامعه مدنی وجود دارد که برای رسیدگی به علل اصلی فقر، کاهش تاثیرات آن و اطمینان از دسترسی افراد نیازمند به حمایت روانی، اقدامات هماهنگ و موثرتری انجام شود.
فقر کودک و سلامت روان
به گزارش تجارت فردا، با وجود اینکه بریتانیا یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است، اما با فقر قابل توجه و روبهافزایش دستوپنجه نرم میکند. در سال 2023-2022، 3/14 میلیون نفر در بریتانیا پس از پرداخت هزینههای مسکن، در فقر نسبی زندگی میکردند. این عدد شامل 3/4 میلیون کودک و جوان میشود که معادل 30 درصد از کودکان در بریتانیا یا حدود 9 کودک در یک کلاس درس معمولی است. این رقم نسبت به 6/3 میلیون نفر در سال 2011-2010 افزایش یافته است و متاسفانه پیشبینی میشود که تا سال 2028 نرخ فقر همچنان افزایش یابد و به بالاترین سطح از اواخر دهه 1990 برسد.
مفهوم فقر
فقر نسبی: به افرادی اشاره دارد که در خانوارهایی زندگی میکنند که مجموع درآمدشان کمتر از 60 درصد میانه درآمد سال جاری است. «میانه» نقطهای است که در آن نیمی از خانوارها درآمدی کمتر و نیمی دیگر درآمدی بیشتر از آن دارند. این معیار، نابرابری میان خانوارهای با درآمد پایین و متوسط را بررسی میکند و با توجه به درآمد میانه در هر سال تغییر میکند.
فقر مطلق: به افرادی اشاره دارد که در خانوارهایی زندگی میکنند که درآمدشان کمتر از 60 درصد میانه درآمد در یک سال پایه (معمولاً 2010 یا 2011) است. این نوع فقر با یک آستانه درآمد ثابت در طول زمان سنجیده میشود که با توجه به تورم تنظیم میشود. هدف این معیار بررسی تغییرات در استانداردهای زندگی خانوارهای با درآمد پایین در طول زمان، بدون توجه به تغییرات نسبی در جامعه است. بهطور کلی فقر نسبی با مقایسه درآمد فرد با دیگران در همان سال سنجیده میشود، در حالی که فقر مطلق با توجه به یک استاندارد ثابت در طول زمان اندازهگیری میشود. افزایش هزینههای زندگی خانوادهها را به مرز بحران کشانده و آنها را مجبور به اتخاذ تصمیمات سخت کرده است، مانند انتخاب میان گرم کردن خانه یا خرید غذا. در سال 2023، بنیاد جوزف راونتزی گزارش داد که حدود 8/1 میلیون خانوار در سال 2022 دچار فقر شدید شدند که این میزان نسبت به سال 2019، 64 درصد افزایش یافته است. افرادی دچار فقر شدید محسوب میشوند که توانایی خرید نیازهای اساسی مانند غذا، گرم و خشک نگه داشتن خود و حفظ بهداشت را ندارند.
برخی از گروهها بیشتر از دیگران با فقر روبهرو میشوند. به عنوان مثال، 47 درصد از کودکان در خانوادههای آسیایی و آسیایی-بریتانیایی و 51 درصد از کودکان در خانوادههای آفریقایی/ کارائیبی سیاهپوست و سیاهپوست بریتانیایی در فقر هستند، در حالی که این رقم برای کودکان در خانوادههای سفیدپوست 24 درصد است. همچنین، کودکانی که تجربه مراقبت در خارج از خانه را دارند، مراقبان جوان، کودکانی که در خانوارهای تکسرپرست زندگی میکنند و کسانی که با یک سرپرست مبتلا به مشکلات روانی زندگی میکنند، در معرض بیشترین خطر فقر هستند. علاوه بر این، اختلافات منطقهای قابلتوجهی نیز وجود دارد، بهطوریکه نرخ فقر کودکان (پس از هزینههای مسکن) در میدلندز، شمال انگلستان و لندن بالاترین است. تاثیر فقر بر مشکلات کودکان، جوانان و خانوادهها از جمله مشکلات روانی غیرقابل انکار است.
سلامت روان
سلامت روان مانند سلامت جسمی است؛ همه افراد آن را دارند و باید از آن مراقبت کنند. میتوان سلامت روان را بهصورت طیفی در نظر گرفت که از خوب تا بد یا از سالم تا ناسالم متغیر است. در هر زمان، افراد در نقطهای از این طیف قرار دارند و کودکان و خانوادهها در نقاط مختلف این طیف به انواع مختلفی از اطلاعات، مشاوره و حمایت نیاز خواهند داشت.
ارتباط میان فقر و سلامت روان
شواهد روشن است که فقر برای سلامت روان مضر است و در سالهای اخیر بین افزایش فقر و افزایش مشکلات روانی ارتباط وجود داشته است. طبق آخرین دادهها، حدود یک نفر از هر شش بزرگسال میگوید که در هفته گذشته یک مشکل رایج روانی (مانند اضطراب و افسردگی) را تجربه کرده است (NHS Digital, 2014) و در سال 2023، حدود یک نفر از هر پنج کودک و جوان بین 8 تا 25 سال یک مشکل رایج روانی را گزارش کردهاند (NHS Digital, 2023).
کودکان و خانوادهها ممکن است به دلیل فقر، نابرابری مالی و استرس مالی با انواع اثرات روانی کوتاهمدت و بلندمدت مواجه شوند. پژوهشها نشان میدهد که کودکان 20 درصد خانوارهایی که کمترین درآمد را دارند، چهار برابر بیشتر از کودکان 20 درصد ثروتمندترین خانوارها تا 11سالگی با مشکلات جدی روانی روبهرو میشوند. طبق آخرین مطالعه NHS Digital در مورد شیوع مشکلات روانی کودکان، کودکانی که مشکلات روانی دارند بهطور قابل توجهی بیشتر احتمال دارد که در خانوارهایی زندگی کنند که با فشارهای مالی مواجه هستند. برای مثال، کودکان 8 تا 16ساله با مشکلات روانی بیش از دو برابر بیشتر احتمال دارد که در خانوادههایی زندگی کنند که پرداخت اجاره، قبضها یا وام مسکن آنها عقب افتاده است (7/18 درصد) نسبت به کودکانی که مشکل روانی ندارند (8/6 درصد). علاوهبراین، نگرانیها در مورد افزایش تعداد جوانانی که به دلیل مشکلات روانی قادر به کار نیستند، در حال افزایش است؛ بهطوری که در سال 2023 این افراد بیشتر از افرادی که در دهه 40 زندگی خود بودند، به دلیل بیماری از نظر اقتصادی غیرفعال بودند. این موضوع در زمینه طول عمر افراد هم اثرگذار است.
سلامت روان و رفاه والدین و سرپرستان نیز به دلیل مشکلات مالی دچار آسیب میشود. طبق گزارشی از The Children’s Society 54 درصد از والدین و سرپرستانی که در خانوارهایی با فشار مالی زندگی میکنند، گزارش دادهاند که رفاه و حال عمومی پایینی دارند. همچنین یک ارتباط قوی میان فقر مداوم و بدتر شدن سلامت روان والدین در طول زمان وجود دارد. بسیاری از گروههایی که در معرض خطر بیشتری برای تجربه فقر هستند، همانهایی هستند که بهطور نامتناسبی تحت تاثیر مشکلات روانی قرار میگیرند که این مسئله نیاز به اقدام جامع و هماهنگ در این زمینه را برجسته میکند.
وضعیت فعلی حمایت از کودکان
چندین سازمان وجود دارند که به کودکان، جوانان و خانوادههای تحت تاثیر فقر کمک میکنند و معمولاً به درجات مختلف به چالشهای ذکرشده پاسخ میدهند. این سازمانها شامل دولت، مقامات محلی، سیستمهای آموزشی، خدمات روانشناسی و بخشهای داوطلبانه و جامعهای هستند.
خانوارهای فقیر اغلب برای دریافت کمک مالی و دیگر اشکال حمایت به سیستم تامین اجتماعی مراجعه میکنند. با این حال روشهای پرداخت مزایا مانند طرح Universal Credit دچار تغییراتی میشوند که تاثیراتی بر خانوادهها گذاشته است. هرچند تغییرات در سیستم تامین اجتماعی بر افزایش اشتغال کامل تمرکز داشته است، اما ورود به کار بهتنهایی باعث نمیشود که خانوادهها از فقر رهایی یابند. بر اساس تحلیلهای اخیر Action for Children تقریباً 300 هزار خانوار با کودک در بریتانیا وجود دارند که با وجود کار کردن تماموقت والدین، هنوز زیر خط فقر زندگی میکنند که نشان میدهد تنها کار کردن نمیتواند خانوادهها را از فقر خارج کند.
سیاستهای مسکن نیز نقش مهمی در زندگی کودکان و خانوادهها دارند، زیرا دسترسی به مسکن امن، گرم و مقرونبهصرفه عامل اساسی در امنیت مالی و سلامت روان است. گزارش اخیر Center for Mental Health نشان داده است که محدودیت در دسترسی به مسکن مقرونبهصرفه، افزایش اجارهها، ازدحام جمعیت و خرابی مسکن همه عواملی هستند که تاثیر منفی بر سلامت کودکان، جوانان و والدین در لندن دارند.
در سالهای اخیر، دولت در حال اجرای «مراکز خانواده» به عنوان بخشی از برنامه «بهترین شروع برای زندگی» است تا به خانوادهها، بهویژه کسانی که با مشکلات مواجه هستند، حمایتهای یکپارچه ارائه دهد. این حمایتها شامل برنامههای آموزشی برای والدین، مشاوره مالی و اطلاعات و پشتیبانی سلامت روان است و بر اساس ابتکاراتی مانند مراکز کودکان تاسیس شده است. در انگلستان تاکنون تنها 75 شهرداری محلی اعتبار برای راهاندازی این مراکز دریافت کردهاند که باعث ایجاد نابرابری در دسترسی به این خدمات شده است.
سیستم آموزشی میتواند به کاهش یا تشدید ارتباط بین فقر و سلامت روان در کودکان و جوانان کمک کند. به عنوان مثال، ارائه وعدههای غذایی رایگان در مدارس به بسیاری از خانوادههای با درآمد پایین کمک میکند و آموزش میتواند فرصتهای بهتری برای زندگی جوانان فراهم کند، اما همچنین میتواند تاثیرات فقر را تشدید کند. برای مثال، کودکان و جوانانی که در فقر بزرگ میشوند ممکن است با هزینههای مربوط به لباس مدرسه، سفرها و دیگر فعالیتهای فوقبرنامه مشکل داشته باشند. همچنین کودکان فقیر در حال رشد به دلیل شرایط مالی و اجتماعیشان، بهطور نامتناسبی تحت تاثیر سیاستهای مدرسه قرار میگیرند.
سیستم سلامت روان نیز میتواند نقشی کلیدی در حمایت از خانوادههای تحت تاثیر فقر مداوم ایفا کند. در حالی که ابتکارات سیاستی اخیر مانند «تحول سلامت روان کودکان و جوانان: یک سند سبز» و «طرح بلندمدت NHS» به بهبود دسترسی به حمایتهای سلامت روان برای کودکان، جوانان و بزرگسالان متعهد شدهاند، هنوز هم بسیاری با موانع در دریافت کمک روبهرو هستند و نابرابریهایی در دسترسی، تجربه و نتایج وجود دارد، بهویژه برای کسانی که با فقر مواجه هستند.
دفتر کمیساریای کودکان انگلستان تخمین میزند که حدود یک میلیون کودک با نیازهای سلامت روانی کمتر و در حال ظهور وجود دارند که از نوعی حمایت روانی بهرهمند میشوند، اما به مراقبت تخصصی از خدمات سلامت روان کودکان و جوانان NHS نیازی ندارند. با این حال، هزینهها برای خدمات پیشگیری و مداخله زودهنگام در دهه گذشته بهطور قابل توجهی کاهش یافته است. گزارش «Pro Bono Economics» نشان داد که هزینههای مقامات محلی برای خدمات پشتیبانی مداخله زودهنگام (ازجمله سلامت روان) بین سالهای 2011-2010 و 2020-2019 به میزان 48 درصد کاهش یافته است، در حالی که هزینههای مربوط به مداخلات دیرهنگام 34 درصد افزایش یافته است. درنتیجه، سهم بودجه خدمات کودکان که به مداخلات پیشگیرانه و زودهنگام اختصاص مییابد، از بیش از یکسوم کل هزینهها در سال 2011-2010 به کمتر از یکپنجم در سال 2020-2019 کاهش یافته است.
درک پیچیدگیهای تعامل میان فقر و سلامت روان برای توسعه راهحلهای موثر و پایدار که هدفشان از بین بردن فقر و بهبود سلامت روان مردم است، ضروری است. در سالهای اخیر، توجه بیشتری به چگونگی آسیبرسانی نابرابری مالی و فقر به سلامت روان کودکان و جوانان شده است و بسیاری از سازمانهای بخش داوطلبانه و اجتماعی این موضوع را بهطور صریح در استراتژیها و خدمات خود گنجاندهاند. با وجود این، برای مقابله با اشکال مختلف شرم و انگ اجتماعی که جوامع تحت تاثیر فقر و مشکلات روانی با آنها مواجهاند، و افزایش آگاهی در میان تصمیمگیرندگان و مسئولان، نیاز به تلاشهای بیشتری وجود دارد.
مرکز سلامت روان بیانیهای با عنوان «یک ملت با سلامت روان بهتر» صادر کرده است و از دولتها میخواهد که رویکردی با عنوان «سلامت روان در تمام سیاستها» را دنبال کنند، به این معنا که تمامی وزارتخانهها باید به ترویج و محافظت از سلامت روان بپردازند. سیاستهایی که با هدف کاهش فقر در بریتانیا طراحی شدهاند باید به عنوان اقداماتی حیاتی برای بهبود سلامت روان تلقی شوند، بهویژه با توجه به افزایش نرخهای فقر و این واقعیت که مشکلات سلامت روان در انگلستان در حال حاضر هزینهای معادل 300 میلیارد پوند در سال دارد.
در خدمات سلامت روان، همچنین نیاز به تطبیق مداخلات برای مقابله با فقر و تاثیرات آن وجود دارد. به عنوان مثال، ارائه مشاوره مالی به والدین در چهارچوب خدمات سلامت روان کودکان و جوانان NHS، جلوگیری از نیاز به سفرهای طولانی برای دریافت حمایت و راهنمایی خانوادهها به بانکهای غذایی که توزیعکننده غذای رایگان به افراد نیازمند هستند. همچنین باید حمایتها و خدمات سلامت روان بهطور گستردهتر در دسترس قرار گیرد و برای خانوادهها کمهزینه یا بدون هزینه باشد. کارکنان در محیطهای سلامت روان نیز باید از تاثیرات فقر آگاه باشند و با افراد با احترام به مشکلات روزانهشان برای گذران زندگی برخورد کنند