مرد بی رحم همسرش را با نخ بادکنک کشت

دادگاه مردی که همسرش را بعد از تولد فرزندش با نخ بادکنک به قتل رسانده بود به قصاص محکوم کرد و برادر زن جوان نیز بعد از مرگ خواهرش به زندگی خود پایان داده و اولیای دم و قربانی جنایت برای دامادشان تقاضای قصاص کردند.

مرد بی رحم همسرش را با نخ بادکنک کشت

به گزارش زنهار، مردی که در شب تولد یکی از فرزندانش با نخ بادکنک همسرش را به قتل رسانده بود در دادگاه به قصاص محکوم شده و خاناوده مقتول و فرزندانش درخواست قصاص کرده اند. در ادامه جزئیات حکم اعدام بی‌ رحم‌ ترین همسرکش پایتخت را در نیک صالحی مشاهده کنید.

بی‌ رحم‌ ترین همسرکش پایتخت

مرد خشن که بعد از جشن تولد فرزندش با نخ بادکنک همسرش را کشته بود پای میز محاکمه ایستاد و با حکم قضایی به قصاص محکوم شد و برادر قربانی چندماه بعد از قتل خواهرش خودکشی کرد.

رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت ماه امسال با شکایت مردی جوان آغاز شد. وی که  به پلیس آگاهی تهران رفته بود از ناپدید شدن همسرش خبر داد و  گفت: من و همسرم لیلا سالها است که ازدواج کرده ایم و ۲ فرزند داریم.

دیروز همراه فرزندانم از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتیم همسرم در خانه نبود. گمان کردم برای خرید از خانه خارج شده اما هرچه صبر کردم برنگشت .چند ساعت بعد هم گوشی اش خاموش شده و من نگران او هستم.

با این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن زن جوان آغاز شد. دو فرزند وی  گفتند: ما مدرسه بودیم و وقتی به خانه آمدیم مادرمان در خانه نبود.

در این میان اظهارات مادر و خواهر لیلا سرنخ تازه ای به پلیس داد.آنها گفتند لیلا و همسرش از مدت ها قبل با هم اختلاف داشتند و شب قبل از ناپدید شدن زن جوان که جشن تولد یکی از فرزندان آنها بود شاهد بگومگو میان این زوج بوده اند.

با اظهارات خانواده لیلا، شوهر وی به نام داوود بازداشت شد و لب به بیان حقیقت گشود. بی‌ رحم‌ ترین همسرکش پایتخت به قتل همسرش و دفن جسد وی در بیابان های شرق تهران اعتراف کرد.

قتل زن جوان با نخ بادکنک

داوود در تشریح جزییات ماجرا گفت:من مدتی بود شیشه مصرف می کردم و به دام اعتیاد افتاده بودم.اما به اصرار همسرم به کمپ ترک اعتیاد رفتم و مواد را ترک کردم.

شب قبل از ماجرا ،جشن تولد یکی از فرزندان‌مان بود. آن شب بخاطر پذیرایی از مهمانان با هم اختلاف پیدا کردیم و چند مرتبه جلوی مهمانان با هم درگیر شدیم. فردای آن روز من و برادرزنم به پارکینگ رفتیم و با هم شروع به مصرف شیشه کردیم. اما یکباره همسرم سر رسید و با دیدن این صحنه به شدت عصبانی شد.

وی ادامه داد: وقتی بچه ها به مدرسه رفتند بار دیگر با هم درگیر شدیم.من که عصبانی شده بودم در یک لحظه بند یکی از بادکنکها را دور گردن همسرم پیچیدم و وقتی به خودم آمدم که  همسرم خفه شده بود.

جاسازی جسد زیر تخت فرزندان

متهم ادامه داد: من ترسیده بودم و می دانستم  تا ساعتی دیگر بچه‌هایم از مدرسه به خانه برمی‌گردند. به همین خاطر جسد همسرم را زیر تخت  بچه ها پنهان کردم  وقتی آنهااز مدرسه به خانه برگشتند به دروغ گفتم مادرشان قهر کرده و از خانه بیرون رفته است.من با موبایل همسرم برای خواهرش پیامکی ارسال کردم تا همه فکر کنند همسرم خانه را ترک کرده است.

بی‌ رحم‌ ترین همسرکش پایتختقاتل بی رحم در دادگاه

وی ادامه داد: در دو شبانه روزی که جسد همسرم زیر تخت بود بچه هایم روی همان تخت می خوابیدند و گریه می کردند و دلتنگ مادرشان بودند. روز سوم وقتی آنها به مدرسه رفتند خودروی یکی از دوستانم را امانت گرفتم  و جسد پتوپیچ را در صندوق عقب ماشین  گذاشتم و به منطقه ای در شرق تهران بردم و دفن کردم.

به دنبال اعترافات این مرد،وی به باز سازی صحنه جرم پرداخت و پرونده اش با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه مادر لیلا که لباس مشکی بر تن داشت در جایگاه ویژه ایستاد و درخواست قصاص را مطرح کرد.

وی در حالیکه اشک می ریخت گفت: پسرم چند روز قبل خودکشی کرد و به زندگی اش پایان داد. او مدام در این مدت خودش را سرزنش می کرد و می گفت اگر به حرف دامادمان گوش نکرده بود و برای مصرف مواد به پارکینگ نمی رفت خواهرش کشته نمی شد. او خودش را در این ماجرا مقصر می دانست. به همین خاطر هم خودکشی کرد. من از خون دخترم گذشت نمی کنم و قصاص می خواهم.

دادگاه بی‌ رحم‌ ترین همسرکش پایتخت

پسر و دختر قربانی نیز که به سن قانونی رسیده اند برای پدرشان حکم قصاص خواستند.

وقتی داوود روبه روی قضات ایستاد اشک پشیمانی ریخت  و گفت: می‌دانم اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام. من از اولیای دم نمی‌خواهم مرا ببخشند. فقط تقاضا دارم حلالم کنند .من به مرگم راضی هستم .

وی در تشریح جزئیات درگیری گفت :من به اصرار همسرم مواد مخدر را ترک کرده بودم.من و لیلا رابطه خوبی با هم داشتیم و او فکر می کردم مواد را کنار گذاشته ام .

اما وقتی صبح زود از خواب بیدار شد و فهمید من در خانه نیستم همه جا را دنبالم گشته بود. او به پارکینگ آمد و من و برادرش را در حال مصرف مواد دید. به همین خاطر عصبانی شد .من خودم هم از دیدن او در پارکینگ شوکه شده بودم. در همان لحظه پایپ از دستم روی زمین افتاد و شکست.

وی ادامه داد:  لیلا وقتی فهمید دوباره به سمت مواد رفته‌ام حالش بد شد. سعی کردم او را ارام کنم.اما نشد. وقتی بچه ها به مدرسه رفته بودند با هم درگیر شدیم و او گفت «اگر مرد هستی مرا خفه کن». من هم  نخ بادکنک را دور گردنش پیچیدم و او هیچ مقاومتی نکرد. من وقتی به خودم آمدم که لیلا خفه شده بود.من دفاعی ندارم و شرمنده اولیای دم هستم.

رکنا

    دیدگاه شما
    پربازدیدترین اخبار