خب دلخراش از بازار گوشت؛ مردم آشغال گوشت می‌خرند!

«قیمت هر کیلوگرم گوشت ران گوسفندی به بیش از ۵۰۰هزار تومان رسید.» این خبری است که در روزهای پایانی هفته گذشته در بسیاری از رسانه‌های اقتصادی بازتاب پیدا کرد.

خب دلخراش از بازار گوشت؛ مردم آشغال گوشت می‌خرند!

به گزارش زنهار، «قیمت هر کیلوگرم گوشت ران گوسفندی به بیش از ۵۰۰هزار تومان رسید.» این خبری است که در روزهای پایانی هفته گذشته در بسیاری از رسانه‌های اقتصادی بازتاب پیدا کرد. خبر دردناکی که تصویری تلخ از تورم مواد غذایی و مصرفی مردم ارایه کرد و نشان داد که تورم واقعی که مردم دهک‌های محروم و متوسط با آن دست به گریبان هستند به مراتب بیشتر از نرخ تورمی است که در آمارهای نهادهای رسمی مطرح می‌شود.

این خبر در حالی رسانه‌ای شد که برخی مسوولان دولتی در وزارت جهاد کشاورزی هفته گذشته وعده داده بودند، نرخ گوشت را به محدوده زیر ۲۰۰ هزار تومان می‌رسانند.  اما نه‌تنها این وعده محقق نشد بلکه بر اساس اعلام خبرگزاری‌های اقتصادی، نرخ هر کیلوگرم گوشت گوسفندی داخلی بدون استخوان به محدوده ۵۰۹هزار تومان رسید.

بررسی‌های خبرنگار «تعادل» از اعضای اتحادیه فروشندگان گوشت گوسفندی هم حاکی از آن است که قیمت هر کیلو گوسفند زنده در بازار بین 320 تا 350هزار تومان در نوسان است. در این میان، بسیاری از تحلیلگران معتقدند علت گرانی گوشت در ایران کاهش عرضه، افزایش قیمت نهاده‌های دامی، رشد نرخ دلار و... است.

اما در شرایطی که مدیران اقتصادی دولت و متولیان امر با رویکردهای سیاسی و جناحی، سرگرم تکذیب اعداد و ارقام گرانی‌ها هستند، کسی نمی‌داند در زیر پوست معیشت مردم محروم و متوسط جامعه چه می‌گذرد و مردم برای تهیه اقلام مورد نیاز خود با چه مصائبی دست به گریبان هستند؟ خبرنگار تعادل با هدف تاباندن نوری به مشکلات مردم محروم برای تهیه اقلام اساسی و به بهانه افزایش نجومی قیمت گوشت، راهی برخی قصابی‌های سطح شهر تهران و البرز شد تا روایتی از مصائب مردم اقشار محروم برای تهیه گوشت تهیه کند. پرسه‌ای تلخ و ناراحت‌کننده با روایت‌ها و خرده‌روایت‌هایی که‌ ای‌کاش هرگز رنگ واقعیت به خود نمی‌گرفتند.

پایین‌ترین سرانه مصرف گوشت در منطقه

مدت‌هاست که شنیدن اخبار و تحلیل‌هایی با این موضوع که «گرانی‌ها باعث حذف اقلام تازه‌ای از سفره خانواده‌های ایرانی»شده است، برای ایرانیان تکراری شده است. اما انگار کسی متوجه این واقعیت دردناک نیست که حذف هر کالای مصرفی تازه از سفره خانواده‌های ایرانی به معنای بروز مشکلات جسمی، ذهنی، کمبود ویتامین و پروتئین و اخلال در روند رشد کودکان و هزار درد و مرض برای زنان و مردان کشورمان است.

پس از حذف اقلامی چون ماهی، مرغ، مواد پروتئینی، کره، مواد لبنی، برنج ایرانی و... مردم حتی برای خرید کالاهایی چون تخم مرغ، ماکارونی، پنیر و... نیز با مشکلات عدیده‌ای مواجه شده‌اند. در یک چنین شرایطی نرخ گوشت قرمز به محدوده‌ای رسیده است که دیگر باید آنرا ذیل اقلام لاکچری قرار داد و کمتر خانواده‌ای توانایی خرید گوشت به میزان مورد نیاز را دارد.

8 آذرماه بود مرکز آمار ایران با انتشار گزارشی اعلام کرد، سرانه مصرف گوشت در ایران سالانه 4 کیلوگرم است. عدد و رقمی که به نسبت سایر کشورهای منطقه خاورمیانه پایین‌ترین عدد را داراست و حاکی از مصایب فراوان دهک‌های متوسط و محروم ایران برای تهیه گوشت قرمز است. در این گزارش اعلام شد سرانه مصرف گوشت در ایران سالانه 4کیلوگرم است.

این در حالی است که سرانه مصرف گوشت در کویت 67 کیلوگرم، امارات 62 کیلوگرم، عربستان 54کیلوگرم، عمان 43 کیلوگرم، مصر 26، عراق 19، لبنان 18 و حتی جیبوتی 15 کیلوگرم در هر سال است. بر اساس این مدل آماری ایران به عنوان یکی از ثروتمندترین و داراترین کشورهای خاورمیانه از پایین‌ترین سرانه مصرف گوشت در میان کشورهای منطقه برخوردار است.

البته با نرخ گوشت 500 هزار تومانی باید منتظر کاهش این نرخ سرانه مصرف هم باشیم. با این آمارها باید گفت که ایران  پایین‌ترین مصرف سرانه گوشت را در میان همه کشورهای منطقه دارد و ایرانیان با محرومیت‌های جدی برای مصرف این کالای پروتئینی مواجهند. اما باید دید تاثیر این اعداد و ارقام در زندگی معیشتی اقشار محروم و متوسط جامعه چگونه بروز می‌یابد؟

روایت اول؛ مدیر بازرگانی با قصابی؟

آقا کیومرث ۷ سالی میشه که به عنوان قصاب محل کار می‌کند. البته به هیچ‌وجه، ظاهری شبیه قصاب‌هایی که اغلب در ذهن داریم ندارد. پسر تحصیلکرده‌ای است که تا مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی درس خوانده است. اما وقتی متوجه می‌شود که دستیابی به میز مدیریت در این کشور به جز علم و تخصص به روابط فرامتنی و نفوذ و پارتی هم احتیاج دارد، عطای مدیریت را به لقایش می‌بخشد و وردست پدر در مغازه قصابی می‌شود. ابتدا در گوشه مغازه پدرش حاج عزت، بخش مرغ و ماهی را راه می‌اندازد و بعد از فوت پدر، چراغ قصابی را روشن نگه می‌دارد.

وقتی برای خرید گوشت و مواد پروتئینی به او مراجعه کردم، متوجه شدم، قیمت گوشت به همین‌طور در حال بالارفتن است. از او درباره واکنش‌های مردم نسبت به گرانی گوشت سوال می‌پرسم، در حالی که ساطورش را با خشم بر شقه‌های گوسفند فرود می‌آورد، می‌گوید: «خانم مهندس دست رو دلم نذار که خونه، گاهی وقتا میخوام همه چی رو بفروشم و برم بی‌خیال این کار بشم. یه خانم محترم و آبرودار، دیروز اومد تو مغازه. مشتری تو مغازه بود، دیدم بی‌قراره. منتظر موند مشتری‌ها برن. وقتی مغازه خلوت شد، با خجالت، سرش رو نزدیکم آورد و آهسته گفت: «آقا ببخشید، بی‌زحمت، 50 تومن به من گوشت بده، بچم چند روزه، گوشت، گوشت میکنه، امونم رو بریده.» چی باید می‌گفتم، برداشتم، نیم کیلو گوشت دادم بهش، ازم قبول نکرد، گفت: «صدقه نمی‌خوام.»آخرش گفتم‌: «خواهر، نسیه میدم بهت، بعدا پولش رو برام ‌بیار، بالاخره راضی شد نیم‌کیلو گوشت ببره.»

آقا کیومرث ادامه داد: «زمان پدر خدا بیامرزم، کلا ۴نفر تو کل این منطقه فقیر و نیازمند شدید بودند، خدا بیامرز، گوشتشون رو تامین می‌کرد. الان اینقدر مردم مشکل دارن و نیازمند زیاد شده که نمیشه کاری کرد. فقط باید خون دل بخوریم و...»

کیومرث ادامه میده: «بدبختی اینه مردم فکر می‌کنن، گرونی‌ها تقصیر ما کاسباست، ولی ما کاره‌ای نیستیم که. همه چی گرون میشه، گوشت‌ هم گرون‌میشه، باورتون میشه بعضی خونواده‌ها، گوشت قسطی می‌خرن؟ خیلیا به جای گوشت دنبه می‌خرن. بعضیام قلم گاو می‌خرن به جای گوشت مصرف می‌کنند تا غذاشون بوی گوشت بگیره. حتی آشغال گوشت هم که قبلا برای حیوون خونگی‌ها خریداری می‌شد، این روزها مشتری خاص خودش رو داره.»

این فعال صنفی می‌گوید: «یه جماعت دیگه‌ای هم هستند، بهترین نوع گوشت رو سفارش می‌دن. گوشت راسته و سردست گوسفندی بدون استخوون با قیمت‌های بالا می‌خرن و برای مهمونی‌ها و جشن‌ها و پارتی‌هاشون کباب می‌کنند. قربون حکمت خدا برم، ما عقلمون قد نمی‌ده چرا بعضیا اینقدر گوشت می‌خورن که نقرس می‌گیرن، بعضی از خونواده‌ها هم شرونده زن و بچه‌شون هستند.»

روایت آقای کیومرث به اینجا که می‌رسه، گوشت من هم چرخ شده، آماده است. گوشت را می‌گیرم، کارت را می‌کشم و متعجب از قیمتی که یک کیلو و نیم گوشت چرخ کرده و 1 کیلو و 100 گرم گوشت گوسفندی دارد از مغازه بیرون می‌آیم. 

روایت دوم: آقا گوشت قسطی دارید؟

دومین مقصد گزارش من با موضوع گرانی گوشت، یکی از قصابی‌های شهر تهران در منطقه خیابان بهبودی تهران است. از قبل با مدیر فروشگاه هماهنگ می‌کنم و راهی مغازه می‌شوم. مغازه‌ای شیک و دو‌دهنه که در آن انواع و اقسام گوشت وجود دارد. اتیکتی با عنوان گوشت لاکچری توجهم را جلب می‌کند به همین دلیل ابتدا از مدیر فروشگاه درباره گوشت لاکچری می‌پرسم، می‌گوید: «برخی از مشتریان مغازه می‌خواهند گوشت متفاوت بخورند. به همین دلیل گوشت‌های لاکچری برای‌شان آماده می‌کنیم.مثلا گوشت سردست گوسفندی حدود 850هزار تومن فروخته می‌شود. برخی از مشتری‌ها هم گوشت آهو می‌خواهند. نرخ این گوشت هم بین 800 تا 1میلیون به فروش می‌رسد.»

درباره مشتریان معمولی قصابی از مدیر فروشگاه می‌پرسم و اینکه عموم مردم با گرانی گوشت چه می‌کنند. او می‌گوید: «افزایش قیمت گوشت باعث شده تا برخی اقشار از لیست مشتریان ما حذف شوند. اغلب مشتریان ما را اقشار دهک‌های متوسط رو به بالا تشکیل می‌دهند. بسیاری از خانواده‌ها خرید گوشت از قصابی را از برنامه‌های زندگی‌شان حذف کرده‌اند. ولی در همین بازار هم ما افرادی را داریم که برای خرید 300گرم گوشت مراجعه می‌کنند، یا برخی افراد تقاضای گوشت نسیه و قسطی را دارند.»

او ادامه می‌دهد: «البته ما نمی‌توانیم گوشت قسطی بفروشیم. گوشت الان مثل سکه طلا شده، خود ما هم نقدا خرید می‌کنیم و نمی‌توانیم گوشت نسیه یا قسطی بفروشیم. اما هستند خانواده‌هایی که می‌پرسند، نسیه و قسطی گوشت می‌فروشیم؟» از مدیر فروشگاه می‌خواهم درباره خاطرات غیرمتعارفی که در زمینه فروش گوشت داشته‌اند، اشاره کند.

می‌گوید: «یک بار یک مرد مسن مراجعه کرد و گفت، فردا میهمانی دارد و خواست که گوشی‌اش را به عنوان گرویی نگه داریم و 2کیلو گوشت بهشان بدهیم. یک بار هم یک نفر وارد مغازه شد و تلاش کرد گوشت راسته آویزان شده را بدزدد که کارگرا گرفتنش.»

روایت سوم؛ صف‌های طویل و گوشت‌های منجمد

در شرایطی که نرخ گوشت قرمز هر روز افزایش پیدا می‌کند، دولت اعلام کرد گوشت منجمد را در راستای تنظیم بازار و حمایت از اقشار محروم در برخی مناطق خاص در شهرها عرضه می‌کند. برای آگاهی از کم و کیف موضوع و مشکلات مردم در این بخش راهی یکی از میادین میوه و تره‌بار می‌شوم که گوشت منجمد در آنها توزیع می‌شود.

با یکی از شهروندان جنوب شهر تهران که خود را مرضیه. ر معرفی می‌کند و برای خرید گوشت منجمد راهی این محل شده بعد از معرفی خودم هم‌صحبت می‌شوم، می‌گوید: «قیمت گوشت اینقدر گرون شده که برخی از مردم چاره‌ای جز خرید گوشت منجمد ندارند. اما مساله این است که کیفیت این گوشت‌ها بسیار پایین است. یکی از همسایه‌های ما گوشت منجمد خریده بود، بعد از باز کردن بسته‌بندی متوجه میشه، مقداری آشغال گوشت و سنگدون مرغ و... لای گوشتاش قرار دادند. هیچ ارزونی بدون دلیل نمیشه، وقتی تو بازار گوشت شده 400 و 500، مشخصه که گوشت ارزون‌تر کیفیت پایین‌تر هم داره.»

او ادامه می‌دهد: «بدبختی اینه که همین گوشت بی‌کیفیت هم به دست مردم نمی‌رسه. من از ساعت 7صبح اومدم صف وایستادم، الان که ساعت حدود 10صبحه، هنوز نوبتم نشده، معلومم نیست که بهم برسه یا نه؟ تازه اینجا هم پارتی‌بازی میشه، بعضی از آدما میان تو صف برای رستوران‌ها و کبابی‌ها گوشت بگیرن.»

مرضیه خانوم وقتی این جمله را می‌گوید، نگاهش را به سمت مرد جوانی می‌چرخاند که چند نفری جلوتر ایستاده است و می‌گوید: «این آقا با دوستاش برای کبابی‌ها و رستوران‌ها گوشت می‌گیره، یه آشنا هم دارن که هر چقدر گوشت می‌خوان بهشون میدن، بعد به ما نمی‌رسه.» موضوع به نظرم جالب می‌شود، سراغ مرد جوان می‌روم و از او درباره خرید گوشت برای رستوران می‌پرسم، می‌گوید: «بله خانوم، ما که پول نداریم، گوشت بخوریم، از اینجا گوشت ارزون‌تر می‌خریم و بعد می‌بریم به کبابی محلمون می‌فروشیم. این وسط یه چندرغاز هم گیر ما میاد.»

از او درباره میزان سودی که می‌کند، می‌پرسم با اکراه جوابم را می‌دهد و می‌گوید: «برای هر کیلو گوشت منجمد 50 تومان گیر من میاد.» با دادن این جواب یکی از دوستانش را صدا می‌کند و به گونه‌ای رفتار می‌کند که انگار مایل به ادامه گفت‌وگو نیست. این پرسه‌ها در قصابی‌های شهر با چند نفر دیگر ادامه داشت، اما اغلب روایت‌ها از همین دست روایت‌ها بودند. روایت‌هایی دال بر اینکه گوشت قرمز از سفره‌های بسیاری از طبقات محروم و متوسط ایرانی حذف شده است.

شاید دلیل اینکه مردم کمتر نسبت به گرانی گوشت واکنش نشان می‌دهند، ناشی از آن باشد که خانواده‌های ایرانی این روزها گرفتاری‌هایی مهم‌تر از مصرف گوشت دارند. گرفتاری‌هایی مانند نداشتن یک مسکن اجاره‌ای بالای سرشان، گرانی اقلام مصرفی دیگر مانند تخم مرغ، ماکارونی و... کسی نمی‌داند اگر اپیدمی گرانی‌ها همچنان ادامه داشته باشد، آیا از سفره‌های خانواده‌های ایرانی چیزی باقی می‌ماند یا نه؟

خرید چند برابری برخی شهروندان

محسن مختاری یکی دیگر از شهروندان حاضر در محل توزیع گفت: برای خرید گوشت از ساعت ۷ صبح در این محل حضور داریم و با گذشت بیش از پنج ساعت هنوز موفق به خرید نشده‌ایم که علت اصلی آن نبود مدیریت در نحوه توزیع گوشت در فروشگاه‌ها است.

وی ادامه داد: یکی از مشکلات اصلی توزیع گوشت ،خرید بیش از اندازه بعضی از افراد است، به‌طوری‌که یک فرد با تحویل چهار کارت ملی بیش از ۲۰ کیلوگرم گوشت خریداری می‌کند. این شهروند خرم‌آبادی اظهار کرد: با این اوصاف حق دیگران ضایع شده و خیلی‌ها نمی‌توانند گوشت مورد نیاز خانوار خود را خریداری و تامین کنند.

حضور مردم دیگر شهرستان‌ها  در محل توزیع گوشت خرم‌آباد

یکی دیگر از شهروندان خرم‌آبادی با انتقاد از نبود نظم و صف‌بندی در محل توزیع گوشت، گفت: مهم‌ترین عاملی که باعث طولانی شدن صف‌های خرید گوشت در فروشگاه‌ها شده رعایت نکردن صف است، بنابراین مسوولان فروشگاه‌ها برای پایان دادن به این اوضاع نابسامان و سرعت‌بخشی به روند توزیع گوشت این نقیصه را حل کنند.

آذر دلاوری بیان کرد: موضوع دیگر اینکه بخش زیادی از افرادی که در فروشگاه حضور دارند از شهرستان‌های همجوار آمده‌اند که کافی نبودن گوشت توزیعی در شهرهای خود را عامل اصلی طی کردن این مسافت طولانی می‌دانند.

وی خاطرنشان کرد: درصورتی‌که مسوولان امر گوشت را به صورت عادلانه بین شهرستان‌های مختلف استان توزیع کنند، شاهد این حجم عظیم جمعیتی نخواهیم بود. این شهروند خرم‌آبادی تصریح کرد: از مسوولان می‌خواهیم این اوضاع را سر و سامان دهند، چرا که ادامه وضع موجود برای چهره شهر خرم‌آباد مناسب نیست، بنابراین پیشنهاد می‌کنم گوشت منجمد را در مناطق محروم توزیع کرده و این کار را به عهده کمیته امداد و بهزیستی قرار دهند، زیرا این سازمان‌ها با قشر ضعیف جامعه آشنایی بیشتری دارند./ برترین‌ها

    دیدگاه شما
    پربازدیدترین اخبار