هشدار یک اصولگرا درباره سکوت مردم
فردا نوشت : ناصر ایمانی گفت: عکسالعمل مردم واقعا پیشبینیناپذیر است. مشخص نیست چرا برای افزایش قیمت بنزین واکنشی شدیدتر از افزایش قیمتهای اخیر رخ داد؟ چرایی این موضوع نیاز به بحثهای جامعهشناسانه دارد اما در این بین نکته حایز اهمیت آن است که اگر اعتراضی نباشد، ممکن است مسئولان دچار نوعی اشتباه یا غرور شوند ... دولت باید توجه داشته باشند که آستانه تحمل مردم کجاست و اگر سکوت میکنند دلیل بر رضایتشان از امور نیست.
به گزارش زنهار، وضعیت اقتصادی این روزهای مردم سخت میگذرد؛ دولت سعی با حذف ارز ترجیحی کوشید تا جلوی فسادها و رانتها را بگیرد اما به باور برخی کارشناسان در این مسیر که با عنوان جراحی بزرگ اقتصادی یاد میشود، در شیوه اجرا میتوانست بهتر عمل کند.
برای بررسی این موضوع ساعتی را با ناصر ایمانی، فعال و تحلیلگر سیاسی، به گفتوگو نشستیم که خلاصه آن را در ادامه میخوانید.
- واقعیت این است که دولت چارهای جز جراحی عمیق اقتصادی نداشت و چه آقای رئیسی و چه هر فرد دیگری در مقام ریاستجمهوری قرار میگرفت، ناگزیر به انجام اصلاحات عمیق اقتصادی بود. این جراحی بزرگ در چندزمینه باید صورت بگیرد که یکی از آنها تعیین تکلیف یارانههای پنهان است اما باید توجه داشت که علاوه بر این که بسیار موردتوجه رسانهها و مردم قرار گرفته، باید تکلیف بودجههای نامعلوم هم روشن شود؛ به این معنی که مشخص نیست بر سر دوسوم بودجه کشور چه اتفاقی رخ میدهد و کجا هزینه میشود. از سوی دیگر ضرورت دارد که دولت هزینهها را کاهش دهد که نخستین قدم آن کوچککردن دولت است. همه اینها هم میسر نمیشود مگر با شفافسازی.
- دولت باید بر بودجه کشور، هزینهها و درآمدها نورافکن بیندازد تا مردم بدانند اقتصاد در چه مسیری حرکت میکند. دولتهای قبلی هم درباره آن میزان بودجهای که به خودشان مربوط بود، توضیحی نمیدانند و این غلط بود و هست. اکنون در حوزه یارانههای پنهان، چندیارانه داریم؛ یکی یارانهای است که به صورت غیرمستقیم به مردم داده میشود که بیشتر مردم با این بخش از یارانهها آشنا هستند اما یک یارانه پنهان مهم دیگر هم هست و آن یارانهای است که به حاملهای انرژی داده میشود؛ مانند آب، برق، بنزین و... که این یارانه به مراتب اهمیت بیشتری نسبت به یارانهای دارد که دولت به ارز ترجیحی میداد. جالب است که دولت در گام نخست به یارانههای انرژی دست نزد و به سراغ یارانهای رفت که بهطور مستقیم به سفره مردم گره خورده بود.
- در حقیقت دولت در آن بخش از یارانهها که مربوط به خودش بود، اقدامی نکرد و یکراست رفت سراغ آن یارانههایی که به سفره مردم مرتبط بود و این کار را در شرایطی هم کرد که تورمی حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد داریم که این عدد در حوزه خوراکیها بیش از اینهاست و واقعا دلیلش را نمیدانم.
- ببینید اصل اقدام دولت بر سر حذف یارانههای پنهان اقدام شجاعانهای بود؛ اقدامی که در دولتهای قبل شجاعتش وجود نداشت اما نحوه اجرا محل بحث است. مردم و نخبگان میگویند چرا به این شکل اجرا شد؟ مردم باید قانع شوند که آیا یارانه نقدیای که پرداخت میشود با افزایش قیمتها همخوان است یا خیر. واقعیت این است که مردم قانع نشده است که اگر میشدند دلیلی برای اعتراض وجود نداشت. دولت باید توضیح دهد که آیا در بین صفر و صد عدد دیگری وجود نداشت؟ آیا نمیشد ارز ۴۲۰۰تومانی بشود ارز ۲۰هزار تومانی تا دولت مقداری از یارانهها را حذف و مقداری را پرداخت کند تا فشار کمتری بر مردم وارد آید؟ مسئله دیگر آن است که چرا بدون اطلاع قبلی این کار صورت گرفت و چرا به صورت نقدی؟ دولت گفت دو ماه بعد کالابرگ در اختیار عموم قرار میگیرد اما آیا واقعا در این مدت این کار عظیم صورت میگیرد؟
- از طرفی اگر دادن یارانه به مردم به صورت کالابرگ انجام نشود، با مصوبه مجلس مغایرت دارد و من تصور میکنم که پرداخت یارانهها به همین شکل نقدی باقی میماند و خبری از کالابرگ نخواهد شد. برداشت من این است که دولت قدری عجولانه رفتار کرد و پیش از اقناع کامل افکار عمومی طرح حذف یارانه پنهان را اجرا کرد. علاوه بر اینها باید مشخص شود که مجموع درآمدهای دولت که از حذف ارز ترجیحی به دست میآید چه قدر است و آیا همه آن را به مردم میدهد یا بخشی از آن را برای کسری بودجهاش کنار میگذارد؟ این اعداد و ارقام باید شفاف گفته شود.
دولت در اجرای طرح اقتصادیاش مردم را قانع نکرد
- عکسالعمل مردم واقعا پیشبینیناپذیر است. مشخص نیست چرا برای افزایش قیمت بنزین واکنشی شدیدتر از افزایش قیمتهای اخیر رخ داد؟ چرایی این موضوع نیاز به بحثهای جامعهشناسانه دارد اما در این بین نکته حایز اهمیت آن است که اگر اعتراضی نباشد، ممکن است مسئولان دچار نوعی اشتباه یا غرور شوند؛ به این معنی که ما هم تمایل داریم اعتراضی نباشد اما از آنسو مردم حق دارند که ناراحت باشند و اگر اعتراضی نداشته باشند، بر مسئولان این امر مشتبه میشود که راه درستی میروند. اجمالا میگویم که دولت سیزدهم و شخص آقای رئیسی بنای خدمت دارند و مردم هم این را متوجه شدهاند اما در عین حال مردم میتوانند نسبت به شیوههای اجرایی ناراحت باشند.
- اگر اعتراضات قرار باشد مداوم و گسترده باشد، وضعیت شکننده اقتصادی از این هم بدتر میشود. گرچه اعتراض حق مردم است اما استمرار اعتراضات، جامعه را ناامن میکند. مردم باید صدای اعتراض خود را به گوش مسئولان برسانند اما در عین حال بدانند اگر این اعتراضات صرفا خیابانی باشد، اوضاع سخت میشود. دولتها هم باید توجه داشته باشند که آستانه تحمل مردم کجاست و اگر سکوت میکنند دلیل بر رضایتشان از امور نیست. صداوسیما هم نباید مردم را عصبانی کند. مثلا مردم زیر فشار قرار دارند و متوجه شدهاند که دیگر دخلوخرششان جور نیست اما شب که به خانه برمیگردند میبینند که صداوسیما در گزارشی میگوید چه طرح خوبی و کاش زودتر از اینها اجرایی میشد. این شیوه خبررسانی نوعی دهنکجی به مردم است و مردم را عصبانی میکند.