می خواستم سوپراستار شوم اما تبدیل به دزد شدم
وقتی درهای زندان گشوده شد و مجرم سابقه داری که دوران محکومیتش به پایان رسیده بود، آزاد شد، نقش پلیس را بازی کرد و با ربودن پسری نوجوان دست به اخاذی زد تا رکود گروگانگیری و اخاذی؛ ۳۰ دقیقه پس از آزادی از زندان را ثبت کند.
به گزارش زنهار، از اوایل امسال پلیس پایتخت در جریان آدم ربایی های سریالی مرد میانسال قرار گرفت. این مرد با پرسه زدن در خیابان های خلوت شهر، طعمه هایش را از میان پسران ۱۲ تا ۱۷ سال افغانی انتخاب می کرد. سپس نقش پلیس را بازی کرده تا به بهانه اینکه طعمه هایش اقامت قانونی در کشور را ندارند، آنها را گروگان بگیرد و دست به اخاذی از خانواده هایشان بزند. آنچه مسلم بود همه طعمه های این مرد آدم ربا از ترس اینکه مبادا از کشور طرد نشوند، شکایت نمی کردند با این وجود چند نفرشان که اقامات قانونی برای طردد در ایران را داشتند، راهی اداره پلیس پایتخت شدند و به طرح شکایت پرداختند.
۲۴ ساعت اضطراب
یکی از طعمه های مرد میانسال، پسری ۱۳ ساله بود که پدر و مادرش می گفتند، ۲۴ ساعت نخوابیدند و از شدت استرس و اضطراب تا سکته پیش رفته اند. پدر این پسر نوجوان ادامه داد: پسرم برای رفتن به کلاس از خانه بیرون رفت که در بین راه، مردی به سراغش رفته و خودش را پلیس معرفی کرده بود. پلیس قلابی به بهانه اینکه پسرم اقامت قانونی در کشور را ندارد، وی را به زور سوار ماشین خود کرده و به خانه ای انتقال داده بود. او سپس با من تماس گرفت و گفت اگر جان پسرم را دوست دارم باید مبلغ ۲۰ میلیون تومان تهیه کنم و به آدرسی که او می گوید ببرم. مرد آدم ربا می گفت، باید پولم نقد باشد یا معادل ۲۰ میلیون تومان دلار تهیه کنم. او حتی صدای ناله های پسرم را برایم می فرستاد و می گفت شکنجه اش کرده است. آدم ربای بی رحم مدام تکرار می کرد که اگر پای پلیس را به ماجرا باز کنیم، جان پسرم را می گیرد و جسدش را می سوزاند. شاکی ادامه داد: من و همسرم که به شدت وحشت کرده بودیم تصمیم گرفتم به پلیس حرفی نزنیم و مبلغی که آدم ربا درخواست کرده بود را تهیه کنیم. مرد آدم ربا از من خواست تا پول را داخل پاکتی قرار داده و در سطل زباله رها کنم. من هم به خاطر جان پسرم این کار را انجام دادم و بعد از ۲۴ ساعت وحشتناک و دلهره آور، مرد آدم ربا پسرم را در بیابان های خلوت جاده بهشت زهرا رها کرد.
نوجوان زیرک
تحقیقات برای دستگیری آدم ربای سریالی زیر نظر قاضی روحانی زاده دادیار شعبه اول دادسرای جنایی تهران ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مردی که می خواست نوجوان ۱۴ ساله ای را گروگان بگیرد، وی متوجه شد که او پلیس قلابی است و با داد و فریاد از مردم کمک خواست و در نهایت با کمک مردم، متهم دستگیر شد. او در بازجویی ها به آدم ربایی سریالی اعتراف کرد و انگیزه اش را به دست آوردن پول دانست. این متهم برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره آگاهی تهران قرار گرفته است.
شرط بندی عجیب برای ثبت رکود عجیب تر
متهم مردی است حدودا ۶۰ ساله. او بارها به جرم سرقت، زورگیری، آزار و اذیت و اخاذی دستگیر شده و به زندان رفته است. او بازیگر سیاه لشکر بوده و وقتی در حرفه بازیگری به جایی نرسید و نتوانست سوپراستار شود، وارد دنیای تبهکاران شد. گفت و گو با او را می خوانید.
پرونده ات نشان می دهد که به تازگی از زندان آزاد شده ای، این یعنی هنوز مهر آزادی ات خشک نشده، نقشه مجرمانه ات را کشیدی؟
شاید برایتان عجیب باشد اما من درست ۳۰ دقیقه پس از آزادی، اخاذی هایم را شروع کردم.
با چه شگردی؟
۳۰ دقیقه گذشته بود از آزاد شدنم که چشمم خورد به یک نوجوان افغان. از قبل نقشه کشیده بودم تا پس از آزادی با این ترفند، طعمه هایم را گروگان بگیرم. یعنی از خانواده های اتباع خارجی که اقامت قانونی برای زندگی در ایران رانداشتند، اخاذی کنم. تصورم هم این بود که آنها از ترس طرد شدن شکایت نمی کنند. به همین دلیل بود که بلافاصله پس از آزادی به سراغ طعمه جدید رفته بودم. البته در زندان هم با هم بندی هایم شرط بسته بودم که کمترین رکورد را ثبت کنیم. زمان آزادی ما فاصله زیادی با هم نداشت. قرار شد به محض آزادی نقشه مجرمانه خود را به صورت جداگانه اجرا کنیم. یک نفر می خواست دزدی کنم، نفر دیگر کلاهبرداری و من هم اخاذی و گروگانگیری.
در این مسابقه عجیب، برنده تو بودی؟
درسته. من این رکورد را ثبت کردم. مابقی از ۳۵ دقیقه تا چند ساعت بودند.
چطور متوجه شدند تو درست می گویی؟
صدایم را ضبط کردم و برایشان فرستادم.
از جزییات نقشه ای که کشیدی بگو؟ آیا همدستی هم داشتی؟
نه تنها بودم. نقش پلیس را بازی می کردم و نوجوانان را گروگان می گرفتم. تعدادی از آنها پول همراهشان بود و همانجا از آنها می گرفتم. برخی دیگر را می بردم به خانه اجاره ای. خانه ای که با مدارک جعلی به مدت ۲۴ تا ۴۸ ساعت در جنوب تهران اجاره می کردم.
چند نفر را با این شگرد، ربودی و از خانواده هایشان اخاذی کردی؟
بین ۱۰ تا ۱۵ نفر.
ظاهرا یکی از طعمه هایت را مورد آزار و اذیت قرار دادی؟
نه دروغ است. من هدفم فقط پول و اخاذی بود؛ همین.
از تمام طعمه هایت موفق شدی پول بگیری؟
خانواده همه آنهایی که از قبل شناسایی کرده و ربوده بودم، از ترس جان جگرگوشه شان پول را تهیه کرده و به من می رساندند.
پول را چطور می گرفتی؟
پول نقد یا دلار. از خانواده ها می خواستم پول ایرانی یا دلارها را پای درخت یا انتهای کوچه بن بست یا سطل زباله رها کنند. پول که به دستم می رسید، گروگان را رها می کردم اما من به هیچ کدام از گروگان ها آسیب نرساندم.
تو مجرم سابقه داری، فکرش را نمی کردی که به راحتی شناسایی و دستگیر می شوی؟
راستش فکر نمی کردم دستگیر شوم. چون گریم کرده بودم و ریش می گذاشتم. از سوی دیگر با خود می گفتم که طعمه هایم اقامت قانونی ندارند و شکایت نمی کنند اما خب تصورم اشتباه بود. در آخر هم یکی از گروگان های زیرک، دستم را خواند و فهمید پلیس نیستم. او فریاد زد و من هم که سنم بالاست نتوانستم فرار کنم. به این ترتیب دستگیر شدم و حالا که باید دوباره به زندان بروم خیلی پشیمانم. چون تحمل زندگی سخت در زندان را ندارم.
شغلت، قبل از اینکه تبدیل به مجرم شوی چه بود؟
من بازیگر سیاه لشکر بودم و در چند سریال معروف قدیمی بازی کرده ام. دلم می خواست هنرپیشه معروف شوم اما خب نه پولش را داشتم و نه پارتی. وقتی دیدم به جایی نمی رسم، تبدیل به دزد شدم.